بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم سید منیر در مباحث خود با اینها مناقشاتی میکنند و میگویند حرکت یعنی ترکیبِ ولایت، تولی و تصرف و یک حد اولیه ارائه میدهند. میگویند حرکت سه چیز است: یکطرف آن امداد الهی است که از کلمه ولایت برای بیان آن استفاده میکنند؛ هر حرکتی که در عالم اتفاق میافتاد، امدادی از طرف ربوبی وجود دارد. طرف دیگر حرکت، تولی است و وارد بحث میشوند و میگویند حتماً تقاضایی وجود دارد که آن امداد نیز وجود دارد و باهم ترکیب میشوند و تصرف را نتیجه میدهد و یک کاربرد و تصرف ایجاد میشود. ایشان تحلیل سهبخشی خود را مطرح میکنند و میگویند هیچ حرکتی نیست مگر آنکه سه جزء دارد: ولایت، تولی، تصرف؛ این حد اولیۀ دستگاه ایشان است. ایشان بر همین مبنا میفرمایند که بنده فلسفه را شیعه کردم. میگویند ما کاری کردیم که خداوند در حرکت دیده شود؛ درحالیکه در دستگاههای فلاسفهٔ موجود، خداوند در حرکت دیده نمیشد، نقش خدا در حرکت دیده نمیشد. مثلاً وقتی شما در تحلیل فلسفیتان حرکت جوهری را مطرح میکنید و یا وقتیکه کون و فساد یا تضاد دیالکتیکی را مطرح میکنید، خدا و ربوبیتش دیده نمیشود. سید منیرالدین در حد اولیه دستگاه فلسفیشان رفتند به سراغ اینکه اصالت فاعلیت را مطرح کردند و اصالت فاعلیت هم نقش خدا را دیده است.
از جمله مباحثی که در آن از مسئلهٔ قدر استفاده میکنیم، مباحثاتی است که کلام سید منیرالدین را تکمیل میکند، در آن مباحثات بر اساس مفهوم قدر اشکالاتی را به ایشان وارد کردیم