فقهِ نظام

مباحثِ مدرسه فقهی هدایت

فقهِ نظام

مباحثِ مدرسه فقهی هدایت

سلام خوش آمدید

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نشست تخصصی "طبیب مشاور" روز چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ در محل مدرسه علمیه حاجی کلباسی شهر اصفهان برگزار گردید. در این نشست ۲۴ پیشنهاد مرتبط با ارتقای سلامت در نیروهای مسلح تبیین گردید. متن سخنرانی حجت الاسلام علی کشوری(دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی ) در این نشست را در ادامه مطالعه بفرمایید:

بسم الله الرحمن الرحیم 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم 

الحمدلله رب العالمین و الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا و شفیعنا فی یوم الجزا و حبیب قلوبنا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین ارواحنا لآماله الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف والعن الدائم علی اعداءه، اعداء الله من الان الی قیام یوم الدین.

مقدمه: تبیین اجمالی مسئله طبیب مشاور در همه حوزه‌های نیروسازی در جمهوری اسلامی

خدمت برادران و خواهران گرامی، پژوهشگران و اطبای محترم طب اسلامی خیرمقدم عرض می‌کنم. همانطور که به استحضار شما رسیده‌است، نشست امروز به تبیین مسئله مهم "طبیب مشاور" اختصاص دارد. همانطور که برادران استحضار دارند، در مجموعه‌ آیات و روایاتی که مرتبط با حوزه سلامت است، ما به سه نوع طبابت و دخالت در مسئله سلامت، توصیه شده ایم که به دلیل اینکه در آغاز نظام‌سازی در حوزه سلامت قرار داریم و هنوز همه روایات و آیات این حوزه به دقت مورد بازخوانی و درایه قرار نگرفته است، معمولاً تصور ما از طب اسلامی این است که فقط باید نسخه برای بیمار نوشته‌ شود، ولی وقتی دقت در آیات و روایات افزایش پیدا می‌کند. از بعضی آیات و روایات استفاده می‌شود که طبیب، مهمتر از اینکه برای درمان بیماری نسخه بنویسد؛ این است که مجموعه‌ای از مشاوره‌ها را به مسئولین و امرای کشور ارائه دهد؛ که نظم جامعه بر ضدسلامت عمل نکند. زیرساخت‌ها و تدابیری را مسئولین باید مورد توجه قرار دهند، که اگر از این تدابیر و زیرساخت‌ها غفلت شود، بیماری گسترش پیدا می‌کند. معنای ساده‌ بی‌توجهی نسبت به طبیب مشاور این است که اگر شما این مجموعه توصیه‌ها را بحث و گفتگو نکنید، نظم جامعه، ضدسلامت عمل می‌کند و این باعث می‌شود بیماران و بیماری‌های زیادی ایجاد شود و همیشه اطبا مشغول نوشتن نسخه درمان باشند، مثل وضعیتی که الان در آن به‌ سر می‌بریم. شما می‌بینید که عمده خدماتی که وزارت بهداشت و درمان ارائه می‌دهد، خدمات حوزه درمان است. دارو تجویز می‌کند، تخت بیمارستانی تجهیز می‌کند، بیمارستان می‌سازد. چرا وزارت بهداشت دائماً خدمات حوزه درمان را افزایش می‌دهد؟ علتش این است که ساختار نظام اجتماعی ما به عوامل ایجاد کننده سلامت بی‌توجه است. البته بعضی، بحث که به اینجا می‌رسد می‌گویند که وزارت بهداشت عمداً این کار را می‌کند. ولی من همیشه گفته‌ام، شخصیت‌هایی که در وزارت بهداشت ما هستند، بری از این تهمت‌اند. آنها نمی‌دانند و علمش را ندارند که ساختار نظم اجتماعی را مبتنی بر توصیه‌های سلامت بازسازی کنند. شما مطمئن باشید وزیر بهداشت فعلی جمهوری اسلامی یا وزرای بهداشت و سایر شخصیت‌هایی که در فرهنگستان علوم پزشکی هستند، اینها اگر علم و اطلاعات کافی را در این حوزه داشتند، حتماً اقدام می‌کردند. من با این بحث‌ها خیلی موافق نیستم که وقتی ما می‌دانیم فرهنگستان علوم پزشکی به لحاظ سواد در این مسئله دچار نقصان است، مسئله را جور دیگری واگویه کنیم و خدایی‌ نکرده بحث را به دعوا تبدیل کنیم. دلسوزی طبقه پزشکان، پرستاران و سیاست‌گذاران حوزه سلامت کشور برای ما واضح است. حالا چرا با وجود اینکه این دوستان دلسوز هستند، دائماً ساختار اجتماعی ما درحال تولید بیماری است؟ علامتش هم این است که تقریباً همه انواع بیماری‌ها در جامعه ما درحال گسترش است. چرا ضمن این دلسوزی، این همه بیماری تولید می‌شود؟ پاسخش از نظر ما این است که سواد پزشکی نوین دچار نقصان است که قدرت پیشگیری ندارد. قدرت جلوگیری از بیماری‌ها را به پزشکان ما نمی‌دهد.

این نشست در چنین فضایی می‌خواهد وارد بحث شود و مجموعه‌ای از سیاست‌ها و توصیه‌ها را مطرح کند که مثلاً در یک دهه آینده، اساساً بیماری‌ها اینقدر ایجاد نشود، که حالا پزشکان ما اعم از پزشکان سلول پایه، طب سنتی و طب اسلامی مجبور شوند اینقدر نسخه بنویسند. این اساس بحث است. از نظر من خیلی بحث مهمی است. شما در40 سال گذشته، وقتی گفتگوهای وزرای بهداشت و نشست‌های تخصصی را پیگیری می‌کنید، می‌بینید در حد اجمال به مسئله‌ پیشگیری از بیماری پرداخته شده است. بله اسمش می‌آید. این عبارت معروف بدون مغز را ما زیاد از سیاست‌گذاران حوزه سلامت می‌شنویم. که آنها می‌فرمایند پیشگیری بهتر از درمان است. ولی آدم وقتی مجموعه قوانین کشور را بررسی می‌کند و عملکردها را می‌بیند، مشاهده می‌کند که سیاست‌گذاری پیشگیری در کشور، تفصیلی نیست. ازجمله نتایج آن هم این شده است که همه انواع بیماری‌ها در جامعه ما گسترش پیدا می‌کند و جامعه ما را با چالش روبرو می‌کند. این اساس بحث ما هست.

لذا ما در حوزه علمیه قم تصمیم گرفتیم، مجموعه گفتگوهایی را تحت عنوان طبیب مشاور در کشور راه‌اندازی کنیم. کار طبیب مشاور این است که می‌گوید چه تغییراتی در نظم اجتماعی ایجاد کنید تا مردم بیمار نشوند. این تدابیر را به تفصیل بحث می‌کند. بنابراین یک نوع نسخه دیگر را ما باید در جامعه به اسم نسخه مشاوره رواج دهیم. این نسخه مشاوره برای بیمار نوشته نمی‌شود بلکه برای امرا و مسئولین کشور نوشته می‌شود. که وقتی خواستند تصمیمی بگیرند، با ملاحظه سلامت باشد. الان معروف است که می‌گویند: همه طرح‌های کشور، باید پیوست زیست‌محیطی داشته باشد. اصطلاحی در برنامه‌نویسی است که به تدریج وارد می‌شود. حالا حرف ما هم شبیه همین است. ما می‌گوییم تصمیماتی که برای کشور می‌گیرند باید پیوست سلامت داشته باشد. یعنی تصمیمی که یک مسئول در کشور جمهوری اسلامی می‌گیرد و در سایر نقاط دنیا هم این امر جاری است، آن تصمیم اگر پیوست سلامت نداشته باشد، ولو اینکه سود اقتصادی و10 فایده داشته باشد، درنهایت منجر به گسترش بیماری‌ها می‌شود.

بنده مایلم قبل از ورود به اصل بحث، ایده دلسوزانه ما خوب درک شود. ما عرض‌مان این است که مسئولین کشور برای هر تصمیمشان باید پیوست سلامت داشته باشند. تصمیمی که بی‌توجه به پیوست سلامت گرفته می‌شود، از نظر کارشناسی الگوی پیشرفت اسلامی تصمیم غلطی است. این موضوع جلسه ما است که می‌خواهیم به آن بپردازیم. البته یک نوع نسخه دیگر را هم ما در آیات و روایات تحت عنوان نسخه موازنه استنباط می‌کنیم، که حالا بنده شرحش را در جلسات دیگری مطرح می‌کنم. موضوع نسخه موازنه به اجمال، نقد نسخه‌های غلط است. این هم یک‌کاری است. نسخه موازنه را ما برای بیمار نمی‌نویسیم، بلکه برای پزشک‌ها می‌نویسیم. فرض کنید ما در حوزه علمیه قم، برای مدیریت قضیه کرونا 24پروتکل پیشنهاد دادیم. این‌ها نسخه موازنه بود. به این معنا که نقد پروتکل‌های سازمان WHO بود. این نوع نسخه‌نویسی، مخصوص اطبا است. مرسوم است که بعضی از اطبای محترم، نسخه‌های غلط را ترویج می‌دهند. پس ما برای خود اطبا هم باید نسخه بنویسیم. به این معنا که نسخه‌های غلط آن‌ها را نقد کنیم. من همین جا اعلام بکنم: مثلاً ما این نسخه را که پیوند قلب حیوانی به انسانی، عمومی شود، بدلیل جایگاه قلب نسخه غلطی می‌دانیم. در آینده ان‌شاالله نشست این را برگزار می‌کنیم. ما اشکالاتی که بدلیل پیوند قلب حیوان با انسان، خصوصاً پیوند قلب خوک به انسان، داریم را مطرح می‌کنیم و آنجا استدلال‌ها را عرض خواهم کرد. یا مثلاً از جمله بحث‌هایی که در نسخه موازنه در آینده بحث خواهیم کرد، نقد مجموعه داروهای آنتی‌هیستامین است. که بسیار در جامعه ما رواج دارند. همین شربت‌های سرماخوردگی رایجی که وجود دارد، نوعی آنتی‌هیستامین هستند که سبب ماندگاری بیماری در بدن و کنترل علائم بیماری می‌شود، بجای اینکه ریشه‌های بیماری را مدیریت کند. ان‌شاالله در آینده به فضل الهی، جلسه‌ای در نقد تجویز آنتی‌هیستامین‌ها برگزار خواهیم کرد.

در مجموع، غیر از نسخه درمان که برای یک بیمار می‌نویسید و با این نسخه قصد دارید که شفا را از خدا برای بیمار طلب می‌کنید و آن نسخه را وسیله‌ای برای جریان شفا قرار می‌دهید؛ باید نسخه مشاوره هم بنویسید، به این معنا که باید پیوست‌های سلامت را در همه حوزه‌ها، به مدیران جمهوری اسلامی پیشنهاد دهید. با صراحت عرض می‌کنم، ما نباید بعنوان جریان طب اسلامی دائماً تحصن و تجمع داشته باشیم. من این کار را از اول غلط می‌دانستم. ما به‌جای تجمع‌های دائمی، باید نسخه‌های مشاوره متعدد را بنویسیم و در اختیار مسئولین قرار دهیم. اگر شما فهم علمی جدیدی در مورد کنترل یک بیماری دارید، این فهم جدید را نمی‌شود با الگوی تحصن و تجمع، به مسئول، انتقال داد. قالب انتقال فهم جدید به مسئولین، برگزاری نشست‌های تخصصی متعدد هست. (نه برگزاری تجمع‌های متعدد.) بنابراین ما ان‌شاالله این تصحیح را حتما در عملکرد برنامهریزی خود اعمال کرده و پیش خواهیم برد و این سه نسخه را دائماً می‌نویسیم. البته الحمدلله نسخه درمان به برکت دوستان فاضل طب اسلامی رواج دارد. نسخه‌های درمان مجرب، ارزان ‌قیمت و با کمترین آسیب، در جامعه ما جریان پیدا کرده ‌است. ان‌شاالله با برگزاری این نوع جلسات و کارگاه‌های تخصصی دیگر، روش نوشتن نسخه مشاوره و نسخه‌های موازنه هم در جامعه جا انداخته و راجع ‌به ‌آن بحث می‌کنیم.

 این مقدمه ای بود برای اینکه بدانیم برای‌چه این نشست تخصصی را در حوزه علمیه حاجی کلباسی شهر اصفهان برگزار می‌کنیم. این یک خیرخواهی برای وزارت بهداشت و سایر مسئولین است. تقاضای ما یک جمله است، همه ما باید طبق قسمی که در نظام‌نامه پزشکی خورده‌ایم و پزشکان این قسم‌نامه را مطرح می‌کنند، این است که باید همه دائماً دانش خود را افزایش دهند. این حرف اصلی ما است. حالا همه دانش در کتاب هاریسون نیست. ما فکر می‌کنیم بخشی از دانش پزشکی در کتاب محاسن و اصول کافی است. این‌ها را هم باید دوستان مورد توجه قرار دهند. ما حاضریم به‌هرحال برای دوستان پزشکمان جلساتی برگزار کنیم و آنها را با این دانش‌های جدید و کارآمد، آشنا کنیم.

در جلسه امروز، بنده برای خوب جا افتادن ایده نسخه مشاوره، به سه پرسش پاسخ می‌دهم. یعنی اساس بحث‌های ما در این جلسه، پرداختن به سه سوال است. سوال اول این است که نسخه مشاوره براساس چه روش تحقیق تدوین می‌شود‌؟ یعنی روش تحقیقی که ما در نوشتن نسخه مشاوره به کار گرفتیم، آیا همین روش تحقیق علوم پزشکی موجود است یا روش تحقیق دیگری است. این سوال اول جلسه است. البته این سوال در سایر بخش‌ها هم تکرار می‌شود. مثلاً در نسخه درمان هم این سوال مطرح می‌شود که نسخه درمانی شما براساس چه روش تحقیقی نوشته شده‌است. سؤال از روش تحقیق، سوالی مبارک است. هرکسی بحث روش تحقیق خود را مطرح نکند یا به اجمال مطرح کند، نمی‌خواهد راجع‌ به معادلات دانشی خود با دیگران تفاهم کند. این اصل بحث است. بنابراین ما برای اینکه زمینه را برای گفتگو با دوستان پزشک‌مان در وزارت بهداشت باز کنیم، همیشه سوال اول‌مان، بحث از روش تحقیق فقهی در حوزه سلامت است و البته اشکالات روشن و مشخصی هم به روش تحقیق فعلی حوزه پزشکی داریم که عرض خواهم کرد. مهم‌ترین اشکال ما این است که تحقیق مبتنی بر حدس، علمی نیست. هرکس مبتنی بر فرضیه حدس‌محور وارد تحقیقی شود، کارش علمی نیست، بلکه شبه‌علمی است که شرح خواهم داد. پس در سوال اول از ما می‌پرسند مشاوره‌تان را بر اساس چه روش تحقیقی نوشته‌اید، که بنده به این پاسخ خواهم داد. بخشی از ویژگی‌های روش تحقیق‌مان را تبیین می‌کنم.

سوال دومی که در بحث است، این است که ساختار ارائه مشاوره به مسئولین درحوزه سلامت، کدام است؟ یعنی ما چند نوع مشاوره به مسئولین می‌دهیم. روشن‌تر عرض کنم. این پیوست سلامتی است که ما می‌خواهیم به مسئولین ارائه دهیم، این چند بخش دارد؟ این هم سوال دوم بحث است. ما توصیه تک‌بعدی به مسئولین در حوزه سلامت نخواهیم کرد. به شرحی که عرض می‌کنم، نسخه‌های مشاوره اولیه ما، پنج بخش دارد. نسخه‌های مشاوره تکمیلی ما، 9 بخش دارد. که بنده امروز یک نسخه مشاوره پنج بخشی را تبیین خواهم کرد. این پنج بخش چیست؟ شرح می‌دهم. خواهش می‌کنم پژوهشگران و اطبا محترم حاضر در جلسه، توجه کنید که مشاوره تک‌بعدی، منجر به تحقق سلامت نمی‌شود. مثلاً شما بگویید من فقط راجع‌ به غذا، مشورت می‌دهم. اصطلاحاً یک شعار تبلیغاتی هم شده ‌است که می‌گویند غذای تو، داروی توست. می‌گویند: فقط غذا را اصلاح کنید، سلامت به جامعه برمی‌گردد. این‌طور نیست. چرا؟ چون نظامات غذایی، بخشی از نظامات اجتماعی‌اند. نظامات اجتماعی، محدود به نظم حوزه غذا نیست. مثلاً شما یک نظامات آموزشی و یا یک نظام مهندسی هم دارید، که دارد ابنیه یک جامعه را می‌سازد. چون نظامات اجتماعی متعدد است، به عدد نظامات اجتماعی، شما باید نسخه مشاوره بنویسید. این اصل سوال دوم است. دوباره تکرار ‌کنم تا پخته‌تر شود. سوال دوم این است که اگر طبیب طب اسلامی خواست نسخه مشاوره بنویسد، نسخه‌اش چند بعدی باشد؟ چند بخش داشته باشد؟ ما می‌گوییم به عدد نظامات اجتماعی، نسخه شما باید بعد داشته ‌باشد که این را ان‌شاءالله شرح خواهم داد.

سوال سوم و شاید مهم‌ترین سوال جلسه، این است که کدام یک از امرا و مسئولین کشور، بیشترین نیاز را به نسخه مشاوره دارند‌؟ البته توجه داشته باشید که چون مدت‌ها طب سلول‌پایه در کشور ما تدریس شده است و طب سلول‌پایه بیشترین ضعف در حوزه ایجاد پیشگیری از بیماری دارد و شاید ضعیف‌ترین معادلات را در بین مکاتب طبی، برای پیشگیری از بیماری ارائه داده است، حتی آنجایی که بحث از پیشگیری را مطرح کرده، معادلاتش ضعیف است. لذا جامعه ما در همه بخش‌ها نیازمند نسخه مشاوره است. بنده به یک معنا، همه بخش‌ها را دارای اولویت می‌دانم. یعنی اگر مجموعه شامل حدود 10هزار پژوهشگری که ما در طب اسلامی در سراسر کشور داریم، فرض کنید همه شروع کنند با همدیگر نسخه مشاوره بنویسند، شاید یک دهه طول بکشد تا ما پیوست‌های سلامت را برای همه حوزه‌ها بحث کنیم. بنده اصرار دارم این را بگویم که خیلی در دانش پیشگیری از بیماری، عقب‌افتاده هستیم. به دلیل این عقل‌افتادگی، یک جهاد همه‌جانبه نیاز است، تا ما سلامت را به جامعه برگردانیم. ولی با این حال از بین همه بخش‌های دارای اولویت، برخی اولویت بیشتری دارند. که حالا بنده چهار بخش را دارای اولویت بیشتر می‌دانیم، به استدلال‌هایی که به آن اشاره خواهم کرد. اول؛ نوشتن پیوست سلامت برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی. علت این است که این‌ها حصون امت هستند. این‌ها، نیروهای مسلح، سد دفاعی ملت ایران و همه ملت‌ها در برابر هجوم‌ها هستند. اگر آنها خدایی نکرده به بیوتروریسم و بعضی چالش‌ها مبتلا شوند، همه ملت دچار مشکل خواهد شد. لذا بنده نسخه مشاوره امروز را با گرایش تقویت پیوست سلامت، برای ستاد کل نیروهای مسلح مطرح می‌کنم. به این دلیل که نیروهای مسلح، در حفظ امنیت مردم، خصوصاً در این آشوب‌های آخرالزمان و فتنه‌هایی که در آن به سر می‌بریم، خیلی نقش بالایی دارند؛ بنابراین نسخه اول مشاوره ما، حدود 25توصیه است برای ستادکل نیروهای مسلح و برای برادر خوبم، سرلشگر باقری، که بعد گزارش این جلسه را به دوستان عرض خواهم کرد که به ایشان منتقل کرده و در اختیار ایشان قرار دهند.

حوزه دومی که ما باید به آن بپردازیم و پیوست سلامت برایش ارائه دهیم، آموزش و پرورش کشور است. باید سلامت در سنین پایین تامین شود. و درک احداث، درک نوجوان‌ها و جوان‌های ما راجع‌به مسئله سلامت، افزایش پیدا کند. این دومین حوزه است که البته در این جلسه خیلی به آن نمی‌پردازم، بعداً راجع به آن در این حوزه بحث خواهیم کرد.

سومین حوزه، حوزه ورزش کشور است. ورزشکاران عزیز کشور، دربخش‌های مختلف [به این پیوست نیاز دارند]. فرض کنید ما پیوستی را برای تیم پرسپولیس یا استقلال طراحی می‌کنیم که پیشنهاد دهیم. در مجموع برای همه ورزشکارانی که در کشور وجود دارند، باید نسخه مشاوره به سازمان تربیت بدنی ارائه شود و در اختیار آن‌ها قرار گیرد.

و چهارمین اولویتی هم که برای نوشتن نسخه مشاوره در نظر گرفته‌ایم، مدیریت محترم حوزه‌های علمیه و مدیریت محترم دانشگاه‌های کشور است. وضعیت پیوست‌های سلامت، در حوزه علمیه و در دانشگاه‌ها باید ارتقا پیدا کند و این میزان بیماری که الان در طلبه‌ها، دانشجویان و اساتید ما وجود دارد، نشان از این است که مدیریت حاکم بر حوزه علمیه و دانشگاه‌ها، به پیوست سلامت به نحو حداکثری توجه نکرده‌است.

پس بنابراین با این چهار اولویت هم ما نسخه مشاوره را ان‌شاالله در آینده تبیین خواهیم کرد. البته بنده عرض کردم، امروز گرایش نسخه مشاوره ما، برای نیروی نظامی و ستاد کل نیروهای مسلح است. بعد از بحث‌هایی که بنده امروز عرض خواهم کرد، اگر یک فرمانده نظامی در هر سطحی، گزارش ما را بخواند، می‌تواند تصمیماتش را بهینه‌تر بگیرد. بله می‌فهمم، تصمیمات یک فرمانده نظامی در حوزه امنیت است، منتهی توجه کنید که امنیت، پیوست سلامت دارد. روی این باید بحث کنیم. ان‌شاالله حوزه آموزش‌وپرورش را هم که بحث کردیم، معنایش این می‌شود که حوزه آموزش‌وپرورش کشور هم پیوست سلامت دارد. ببینید آینده کار اینگونه می‌شود. مثلا الان بنده دیدم که درمورد ورزشکارهای کشور، فرض کنید وقتی در استادیوم آزادی مسابقات دربی و تیم ملی برگزار می‌شود، می‌نشینند مسئولین مختلف از حیث‌های مختلف، یک بازی را ارزیابی می‌کنند. بنده تقریباً در هیچ خبری نمی‌بینم که ملاحظات سلامت، در مصوبات آمده ‌باشد و اگر آمده خیلی ضعیف است. ببینید آینده کار این‌گونه می‌شود که مثلاً یک تیم از اطبا طب اسلامی می‌نشینند برای برگزاری یک مسابقه که برگزار می‌شود، پیوست سلامت می‌نویسند که برگزار کنندگان چه اقداماتی انجام بدهند که سلامت مردم ورزشکاران در بازی به مخاطره نیافتد. این تصویر آینده کار ما است. پس بنابراین رئیس یک دانشگاه، مدیر یک حوزه علمیه هم مشغول همین پیشنهاد می‌شود. مثلاً مدیر حوزه علمیه چه تصمیماتی بگیرد که سلامت در حوزه علمیه و در دانشگاه ارتقاء پیدا کند. پس این هم سرفصل سوم بحث هست پس به این سه سوال ما پاسخ خواهیم داد. خب، من پیشاپیش از همگی عذر خواهی می‌کنم ممکن است یک مقدار بحث طولانی شود و ان‌شاءالله ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه‌اش ذخیره راه طولانی عالم برزخ همه ما ان‌شاءالله شود.

1. براساس چه روش تحقیقی در حوزه سلامت وارد بحث شویم؟

خب من وارد سوال اول شوم. بر اساس چه روش تحقیقی ما در حوزه سلامت وارد می‌شویم و بحث می‌کنیم؟ اگر خاطرتان باشد آن منظراتی که ما در حوزه تراریخته داشتیم در سال‌های 95 و 96 یک بحث جدی‌ای را دانشمندان حوزه بیوتکنولوژی مطرح می‌کردند و در مناظرات آمد و این سوالات از ما پرسیده می‌شد. در جلسات، آن‌وقت آقایان می‌گفتند که شما برای نقد تراریخته دانش بیوتکنولوژی را مطالعه نکردید و در آن تخصص دانشگاهی پیدا نکردید؛ بنابراین نقدهای شما علمی نیست! این سوال آن زمان مطرح می‌شد. حالا عین همین سوال را الان مطرح می‌کنند می‌گویند: مثلا انتقاداتی که راجع به واکسن و یا پروتکل‌ها هست، این انتقادات را کسانی مطرح می‌کنند که تخصصی در خصوص ایمونولوژی و دارو ندارند. تخصص‌های فارماکولوژی را بلد نیستند؛ پاتولوژی نخوانده‌اند بنابراین اشکالات علمی نیست، شبه علمی است! خب ما چگونه جواب می‌دادیم؟ همه جا همین جواب را دادیم. ما می‌گوییم اساساً نقدمان به تراریخته، واکسن، مجموعه داروهای آنتی‌هیستامین بر مبنای یک روش تحقیق  دیگری است. از پایگاه یک روش تحقیق دیگری ما  اساساً وارد بحث می‌شویم. معنای سخن من این است که اگر کسی آمد و بر اساس یک روش تحقیق دیگری نقد می‌کنم معنایش این است که شما به عنوان پزشک سلول‌پایه نمی‌توانید به من بگویید که من شبه علم هستم. چون من براساس یک روش تحقیق دیگری وارد بحث شدم. این اهمیت روش تحقیق است، روش تحقیق باعث تولید گزاره‌های علمی می‌شود، این اساس بحث است. حالا روش تحقیق ما ویژگی‌هایی دارد، من در مجموعه مباحث فقه‌البیان 9 ویژگی را برای روش تحقیق فقهی بحث کردم. اتفاقاً اولین دوره‌ای که فقه‌البیان گفتم در مدرسه چهارباغ اصفهان بحث کردم و در این شهر بحث‌های تفضیلی‌اش آغاز شد، خب آن‌جا 9 ویژگی که برای روش تحقیق گفتیم، من به بعضی از آن اشاره می‌کنم. این‌ها ویژگی‌های روش تحقیق ماست.

1/1. اصل اشراف، اصل اول در روش تحقیق فقهی

ما معتقدیم کسی که اشراف به یک شیء یا یک پدیده دارد، توصیف‌اش از یک شیء یا پدیده علمی است، دلیل علمی است. این از اینجا روش تحقیقمان شروع می‌شود. شما یک شیء‌ای را تصور کنید، مثلاً درخت گردو را من خدمت شما مثال می‌زنم، ممکن است صد دانشمند در مورد درخت گردو کتاب بنویسند. حالا ما می‌خواهم راجع به این صد دانشمند قضاوت بکنیم؛ بگوییم کتاب‌های این صد دانشمند علمی هستند یا خیر؟  قضاوت را از اینجا شروع می‌کنیم که آیا این صد نفری که راجع به درخت گردو کتاب نوشتند، اشراف به درخت گردو دارند یا خیر هر کدامشان یک بخشی از  درخت گردو را مطالعه کرده‌اند؟ فرض کنید یک درخت گردو یک اثری روی هوای پیرامون خودش دارد، میوه درخت گردو یک اثری روی انسان دارد، یک تاثیراتی روی موجوداتی اعم از حیوانات، حشرات، درختان و گیاهان اطراف دارد؛ خودِ درخت گردو یک ریشه های خاصی دارد، خیلی متفاوت است با ریشه مثلاً درخت چنار یک اندازه خاصی دارد. برگ درخت گردو یک اندازه خاصی دارد؛ می‌دانید که برگ با جذب نور نسبت دارد، وقتی می‌گوییم برگ درختان متفاوت هستند، یکی از معانی‌اش این است که میزان دریافت نور آن‌ها متفاوت است. مثلاً در مورد درخت زیتون قرآن می‌فرمایند: «این درخت لاشرقیه ولاغربیه است.» (سوره نور/آیه35) یا در روایت می‌فرمایند: «این درخت دو نوبت نور دریافت می‌کند.» هم زمان طلوع نور دریافت می‌کند، هم زمان غروب نور دریافت می‎کند. این برمی‌گردد به ویژگی که در برگ درخت زیتون است. همه برگ‌ها اینگونه نیستند که بتوانند در دو نوبت نور تام دریافت بکنند. خیلی سوال راجع به درخت گردو است. من همین را به شما عرض بکنم، ما در بخش جدول تسخر در بخش ویژگی‌های مشترک اشیاء، فعلاً الان چهل سوال مشترک راجع به هر شیء با تکیه بر آیات و روایات استخراج کردیم. حالا ما عرضمان و نکته فنی این بحث این است که اگر یک پژوهشگری مبتنی بر اشراف، وارد توصیف یک شیء نشد، (شیء مورد مثال مال درخت گردو است.) توصیف‌اش ناقص است. توصیف‌های ناقص همیشه یک جایی وسط راه ما را جا می‌گذارند، توصیف بخشی باعث می‌شود که شما وقتی بر اساس‌ آن عمل کنید، دچار تالی فاسد می‌شوید. مثلاً حضرت می‌فرمایند که میوه درخت گردو در تابستان درد است ولی در زمستان قابل تحمل‌تر و اثرش مثبت‌تر است. حتماً هم باید با یک مسلحی مصرف شود. این توضیحاتی است که حضرت می‌دهند و اگر شما بخواهید درخت گردو را بر اساس مولکول‌های زیستی بحث کنید، نمی‌توانید به اینجا  برسید. مثلاً توصیه می‌شود گردو بخورید، گردو می‌خورید بواسیرتا عود می‌کند. یکی از عوارضی که اگر گردو در تابستان مصرف شود، ایجاد می‌کند، گسترش بیماری بواسیر است و بدن را دچار مشکل می‌کند. پس اگر توصیف کامل نباشد، مثلاً در گردو پنج نوع ویتامین وجود دارد، (با این تعاریف ناقص،) شما بخاطر این پنج ویتامین در تابستان گردو مصرف می‌کنید ولی این عوارض برای‌تان ایجاد می‌شود. لذا ما معتقدیم توصیف‌هایی که بخشی هستند همیشه در یک نقطه‌ای به تالی‌فاسد منجر می‌شوند. لذا قرآن کریم و روایات را وقتی ما مطالعه می‌کنیم؛ قرآن نمی‌گوید: کفار و دیگران علم ندارند، می‌گوید علم ناقص دارند، یا در بعضی از تعابیر علم غیرنافع دارند. مثلاً کجای  قرآن؟ اگر با خاطر مبارکتان توجه کنید، قرآن کریم می‌فرمایند: «ذالک مبلغهم من العلم»، (سوره نجم/آیه30) این نهایت علم اینها است؛ اشاره به مشرکین دارد. ببینید نمی‌گوید علم ندارند، می‌گوید: علم ناقص دارند. این طرف وقتی ما در مورد اهل‌بیت بحث می‌کنیم، مثلاً در زیارت می‌خوانیم: «یابن العلوم الکامله» (بخشی از دعای ندبه)، یا در روایت داریم: «ما من علم الا وانا افتحه» (از سفارشات امیرالمومنین; به کمیل به زیاد) صحبت از علم کامل است. اگر یک پژوهشگری گزارش بخشی از یک شیء به ما داد، ما می‌گوییم اگر به آن عمل کردید دچار نقصان و تالی‌فاسد می‌شوید. بنابراین توصیفی جزء علم نافع محسوب می‌شود که مبتنی بر اشراف توصیف کننده باشد. می‌دانید اشراف هم فقط در اختیار خداوند متعال است و ما به توصیفات معصومین اعتماد می‌کنیم، چون گزارش خالق را می‌دهند. این اصل مهمی است. شما حتماً این گزاره معروف را خواندید: (من خواهش می‌کنم، توجه ویژه کنید) می‌دانید که همه گزاره‌های علمی موجود از مفهوم فرضیه شروع می‌شود در مفهوم فرضیه هم حدس پژوهشگر اساس است. خودشان هم می‌گویند این بحث را ما نمی‌گوییم. می‌گویند پژوهشگر هنگام فرضیه‌سازی بر اساس حدس ارتباط بین دو یا چند متغیر را بیان می‌کند. (نه بر اساس اشراف،) لذا قرآن می‌فرمایند: «شما به حدس و ظن اتکا نکنید.» (سوره یونس/آیه36) چون ماهیت حدس اشراف و علم نیست! وقتی می‌گویید حدس مساوی با ظن هست: «ان ظن لا یغنی من الحق شیئا» این اشکال اول است. پس ما دعوای روش تحقیق با پزشکی موجود داریم. می‌گوییم شما عضو قلب را توصیف می‌کنید، اشراف ندارید که قلب چیست؟ فقط خالق قلب اشراف به ماهیت قلب دارد، بنابراین من نمی‌توانم با توصیف کسی که به قلب اشراف دارد و کسی که از روی حدس توصیف می‌کند اینها را مساوی می‌دانند. این اصل بحث ما در حوزه علمیه هست. لذا ما اساساً توصیف‌های غیر مبتنی بر اشراف را علمی نمی‌دانیم؛ شبه علم می‌دانیم. این ویژگی اول روش تحقیق است. پس اگر ما بخواهیم راجع به کبد اظهار نظر کنیم که کبد چه کار می‌کند؟ روایت می‌فرمایند: «الکبد للتخلیص» (توحید مفضل/ج1/ص54)، من این گزاره را بررسی می‌کنم. چون گزاره کسی است که اشراف دارد. می‌گوید کبد کارش خالص سازی است. این را شرح می‌دهم و این تجربه را جلو می‌برم. مثلاً روایت می‌فرمایند: «القلب امیر البدن» (بحارالانوار/ج75/ص40) می‌گوید در بین همه اعضای بدن، پادشاه، قلب است. هر اتفاقی در قلب شما افتاد، همه جوارح شما تحث تاثیر قرار می‌گیرد. ولی آقایان در علوم شناختی می‌گویند مغز عضو رئیسه بدن است. ببینید دو توصیف است. اگر گفتید مغز عضو رئیسه بدن است، یک تدابیری برای حوزه سلامت و مدیریت خواهید داد ولی الان گفتیم: «القلب امیر البدن» امیرالمومنین; اشراف دارند. راجع به قلب می‌فرمایند: «القلب امیر البدن». حالا من چرا توصیف هاریسون را نمی‌پذیرم؟ چرا در پاتولوژی رابینز توصیف رابینز را نمی‌پذیرم؟ چون رابینز به قلب و کبد اشراف ندارد، بررسی کرده، بله در بررسی‌هایش هم به سه یا چهار نکته صحیح هم رسیده است. ولی ده‌ها مسئله مهم را ندیده؛ حتما عقل حکم می‌کند که بین اشراف و ظن انسان اشراف را انتخاب کند. این حرف اول ماست. این مطلب جاافتاده که سراغ نکته دوم بروم؟

 پس این مهم است، وقتی با دوستان علوم پزشکی اصفهان بحث می‌کنیم، به این دوستان می‌گوییم که کل تحقیقات شما مبتنی بر حدس است، بنابراین شما اصلاً به مسئله اشراف ندارید. به خلاف خداوند متعال (به خلاف خالق) آن کسی که خلق کرده به مخلوق خودش اشراف دارد. حالا بنده ان‌شاءالله در یک دوره‌ای اگر وقت داشته باشم ۳۰ یا ۴۰ جلسه وقت داشته باشم، روش تحقیق بگویم، هر شیء‌ای را باید چهل پرسش را برایش مطرح کنیم؛ تازه این فهم استنباطی ما هست؛ (بعداً اگر روایات را بیشتر بررسی کنیم خیلی بیشتر شود.) این چهل پرسش را اگر راجع به هر شیءای نتوانید توضیح دهید، توصیف شما ناقص است. به تعبیر ناقص فلاسفه می‌گویند: احکام کلی وجود، حالا مرحوم آقای طباطبایی در بدایه و نهایه، هشت یا نه حکم کلی برای وجود می‌نویسند. ما در بحث‌های فقهی چهل حکم کلی برای وجود و شیء بحث کردیم. خیلی روش تحقیق ما پیشرفته است. وقتی با فقه وارد توصیف یک شیء می‌شویم، چهل بّعد از هر شیء را توصیف می‌کنیم. حالا این شیء می‌خواهد استکان یا آب باشد، یا درخت گردو یا قلب انسان باشد، قدرت توصیف فقه اینگونه گسترده است.

2/1. ساماندهی مباحث حول پرسش، اصل دوم در روش تحقیق فقهی

این یک فصل یک بحث دیگر اصل دوم در روش تحقیق در حوزه سلامت این است که ساماندهی بحث‌ها به محوریت پرسش است. یعنی ابتدای بحث فقهی چه در حوزه سلامت، چه در سایر حوزه‌ها یک پرسش است. چون روایت داریم که مفتاح علم پرسش است. یعنی چه؟ یعنی در سینه شما یک بحث علمی است، اگر قرار است به کسی انتقال‌اش بدهید باید از کلیدش استفاده کنید. یا اگر کسی قرار است، فهم شما را متوجه شود، باید از کلیدش استفاده کند وگرنه به فهم شما دست پیدا نمی‌کند.

بنابراین ما در اصل دوم روش تحقیق‌مان همیشه پرسش‌های‌مان را به پرسش حَسن تبدیل می‌کنیم. می‌دانید که پرسش حسن در تمام دستگاه‌های فکری وجود دارد ولی فقط در فقه هست که حسن السوال متولد می‌شود. اهل‌بیتC بحث می‌کنند، می‌گویند: سوال باید حَسن باشد. حالا این سوال حسن و خوب چه نوع سوالی است؟ ما در باب بیان مبتنی بر تامل توضیح دادیم. خب این کارکردش چیست؟ می‌گوییم اگر شما فرق سوال حسن را با سوال غلط یا غیرحسن بدانید در مباحثه‌ها به هر پرسشی پاسخ نمی‌دهد. مثال رایج را بزنم: الان در بحث‌های مدیریت کرونا سوال اصلی که وزرات بهداشت می‌پرسد این است، می‌گویند: «چگونه چرخه ویروس را مهار کنیم؟» حالا شما در روش تحقیق‌تان می‌گویید که قبل از اینکه وارد بررسی این سوال شوم، «چگونه چرخه ویروس را مهار کنیم؟» ببینم خود این سوال درست است یا خیر؟ بررسی اش کنم. برادر کوچکتان در نشست پروتکل فقهی کرونا، من پنجاه دقیقه حول این سوال بحث کردم که آیا اصلاً خود این سوال درست می‌باشد؟ یک سوال دیگری بپرسم؟ چگونه بیماری سرماخوردگی را درمان کنیم؟ کسی این سوال را می‌پرسد. یا مثلاً چگونه سرفه را درمان کنیم؟ چگونه دمامیل (دمل‌ها) را درمان کنیم؟ اینها همه جزء سوال‌هایی است که شما باید بررسی‌اش کنید که آیا این درست است یا خیر؟! اگر مریض شدید مفردات اولویت دارد یا دارو های مرکب؟ در مجموع هر سوالی از شما در حوزه سلامت پرسیدند، حکم روش تحقیقی ما این است که ابتدا باید صحت‌سنجی شود که آیا این سوال درست است یا خیر؟ مثلا در مورد «چگونه چرخه ویروس را مهار کنیم؟» من در آن نشست چند روایت خواندم؛ حضرت می‌فرمایند: «منشاء پیدایش بیماری‌ها از درون بدن است، الی دو بیماری، الجارحه و الحمی»، تب و جراحت از بیرون به بدن انسان وارد می‌شود. مثلاً کسی گلوله می‌خورد، شمشیر می‌خورد، تصادف می‌کند. این جراحت بوده و از بیرون است، تب هم از بیرون است. مابقی بیماری‌ها از درون بدن است. بنابراین این گزاره که ویروس‌ها، میکرو ارگانیسم‌ها علت اصلی پیدایش بیماری است، از نظر دستگاه طبی ما اشکالات متعددی دارد. بنابراین در درمان سرماخوردگی کرونا هرگز به دنبال مهار چرخه ویروس نمی‌رویم؛ ما می‌رویم آن اختلالی که در درون ایجاد شده را برطرف می‌کنیم. ببینید اصلا سوال در دستگاه فکری ما تغییر می‌کند. چون منشاء همه بیماری‌ها درون است؛ سوال ما این است که درون چه اتفاقی افتاده است که سرماخوردگی کرونا رقم خورده؟ سوال ما این نیست که چگونه چرخه ویروس را مهار کنیم!؟ راجع به یک بیماری صحبت می‌کنیم، ولی دو مدل تحلیلش می‌کنیم. می‌گوییم کرونا منشاء درونی دارد آقایان می‌گویند که کرونا منشاء بیرونی دارد. ویروس و میکرو ارگانیسم‌ها را مبنا قرار می‌دهند. یا مثلاً سوال چگونه دمل‌ها را درمان کنیم؟ حضرت در روایت می‌فرمایند: «از چهار نوع بیماری هراس نداشته باشید.» یعنی اصلاً به سمت درمانش نروید. مثلاً اگر شما به سرفه افتادید سرفه، سرفه بیماری خوبی است. مدیریتش کنید ولی نگویید حالا اتفاق بدی افتاده است. چرا؟ چون سرفه از فلج جلوگیری می‌کند. یک شرایطی را ایجاد می‌کند که شما به فلج مبتلا نشوید. یا دمل‌ها باعث چه می‌شوند؟ یک نوع مکانیستم طبیعی برای پالایش خون است. بنابراین آدم نباید از دمل بهراسد. سوال را تنقیح می‌کنیم. یک نفر آمده می‌گوید: حاج‌آقا من یک دمل بزرگی گرفتم، خیلی هم نگران‌است. شما نگاه‌ش را عوض می‌کنید. می‌گویید: اساساً قوه مدبریه بدن از طریق دمل، یک بیماری خطرناک را از بدن شما دفع می‌کند. شما نگران نباشید. حالا این کاری که من الان مثال زدم در همه‌ بحث‌های طبی کار اول است. روش تحقیق را توضیح می‌دهم. شما باید ابتدا سوال حوزه سلامت را تنقیح کنید. ما به سوال غلط جواب نمی‎دهیم. سوال غلط را به حسن السوال تبدیل می‌کنیم، این کار روش تحقیقی است. پس اگر کسی می‌گوید: فرق روش تحقیق فقهی با روش تحقیق پزشکی سلول‌پایه چیست؟ پاسخ ما این است که ما با یک روشی، که روش سه بخشی است، سوال‌‎های غلط را ابتدا تنقیح می‌کنیم. ما یک الگو برای تنقیح پرسش‌ها داریم، (تنقیح بیانی و غیربیانی و شاکله‌ای.) که حالا این را بعد باید توضیح دهم. پس حالا دو نکته راجع به روش تحقیق من فقط خواستم ابتدای بحث بگویم. این نسخه‌ای را که ما برای مشاوره نوشتیم براساس این روش تحقیق است. یعنی اخباری نیست. روش تحقیق پوزیتیویستی نیست. نگاه مکتب تفکیک بر آن حاکم نیست. با نگاه معیوب فلسفی نیست. روش تحقیق فقهی است و دو قسمت روش تحقیق فقهی را گفتم. ان‌شاءالله در مباحث فقه البیان اینهارا تکمیل‌تر عرض می‌کنم. پس از سوال اول‌مان اجمالا عبور کردیم.

2. طبیب برای مشاوره به مسئولین در چند بخش مشاوره بدهد؟

حالا سوال دوم، این بود، طبیبی که می‌خواهد مشاوره بدهد به مسئول و امیر، در چند بخش مشاوره بدهد؟ آیا یک نکته را بگوید یا نه، مسائل بیشتری را مطرح کند؟ اصطلاحاً ساختار نسخه مشاوره، چند بعد و چند بخش دارد؟ عرض کردیم ملاک در نسخه مشاوره اصلاح نظم اجتماعی است. پس نظم اجتماعی به هر میزان بُعد دارد، نسخه شما هم باید به همان میزان بُعد داشته باشد. مثلا اگر نظم اجتماعی ده بخشی است، نسخه مشاوره شما هم باید ده بخش داشته باشد. این اساس کار است. دوستانی که با حقیر در شورای پژوهشی شرکت می‌کنند، توجه کنند ما ابتدا باید بحث کنیم که ساختار نظم اجتماعی چند بخش دارد؟ به همان میزانی که ساختار نظم اجتماعی را بحث کردیم و منقح کردیم به همان میزان نسخه ما هم همان مقدار بخش خواهد داشت. من عرض کردم چون الان اولین نسخه مشاوره را در کشور مطرح می‌کنیم. فعلاً ما پنج بخش برای نسخه مشاوره بحث خواهیم کرد که ان‌شاءالله بحث خواهیم کرد. در آینده نسخه‌های مشاوره ما نُه بخشی خواهد بود، علتش هم اصل ظرفیت است. الان اگر ما یک نسخه نُه بخشی بنویسیم، ممکن است که تحملش توسط مسئولین نظام مبارک جمهوری اسلامی سخت باشد. لذا من به دلیل اصل ظرفیت یک نسخه پنج بخشی را امروز بحث می‌کنیم.

1/2. نسخه پنج بخشی پیوست سلامت با گرایش ستاد کل نیروهای مسلح شامل حوزه ایمنی، غذا، تقویت اعضای بدن، بیماری‌های شایع و دوا

حالا این پنج  بخش چیست؟ عرض کردیم با گرایش ستاد کل نیروهای مسلح می‌نویسیم. یک حوزه ایمنی، چگونه ایمنی پادگان‌ها و نیروهای مسلح را افزایش دهیم؟ این یک حوزه است حالا من تدابیر حوزه ایمنی را بحث کنیم. دو، حوزه غذا و ارزیابی غذا بخشی از مشاوره ما به ستاد کل نیروهای مسلح این است که غذای نیروهای مسلح باید تغییر کند ما معتقدیم با این نوع تغذیه نیروهای مسلح ما تضعیف می‌شوند. (حالا بعداً که نسخه مشاوره برای روئسای حوزه‌های علمیه هم نوشتیم، مجدداً همین پنج بخش را دارد. بعداً برای ورزشکارها هم که نوشتیم این پنج بخش را دارد.) در همه اولویت‌ها اینها است. سه، حوزه تقویت اعضای بدن به تفکیک؛ منتها با اولویت اعضایی که در نیروهای نظامی بیشترین کارکرد را دارند. مثلاً شما می‌دانید برای یک نیروی نظامی ماهیچه‌ها و قوت عضلات خیلی مهم است. بنابراین ما در نسخه مشاوره نحوه تقویت عضلات را بحث می‌کنیم. یا برای یک نیروی نظامی بینایی خیلی مهم است. چون اگر بینایی تضعیف شود، هدف‌گیری تیراندازی دچار مشکل می‌شود. بنابراین نحوه تقویت چشم را هم بحث می‌کنیم. اگر ان‌شاءالله در محیط‌های علمی آمدیم، ممکن است شما بگویید که درحوزه علمیه و دانشگاه تقویت عضله، اولویت اول نیست. مثلاً   سراغ این برویم که بگوییم مغز را چگونه تقویت کنیم. بعد هم نسبت به تغییر منزلتی که در نسخه می‌دهید، ممکن است یک عضو دیگری اولویت داشته باشد. این فضای بحث سوم است. چهارمین مسئله حوزه بیماری‌های شایع در نیروهای مسلح است، کدام بیماری‌ها در آنجا شایع هستند. مجدداً ما اینجا هم مشورت خواهیم داد و آخرین حوزه، حوزه دواء چیست؟ آیا تعریف رایج طب سنتی را بپذیریم، که دوا به مفرد و مر‌کب تقسیم می‌شود. آیا تعریف طب سلول‌پایه را بپذیریم، دوا عبارت است از ماده موثره که دوا براساس ماده موثره ساخته می‌شود. یا نه! در طب اسلامی، دوا تعریف دیگری دارد؟! (من خواهش می‌کنم برادر خوبم آقای سرلشکر باقری که این بحث را بعداً می‌خوانند، توجه کنند) یکی از مشکلاتی که ما در پادگان‌ها داریم این است که تعریف غلطی از دوا و دارو در پادگان‌های ما حاکم است. باید درک از دوا و دارو ارتقا پیدا کند. ان‌شالله بحث خواهم کرد. سوال دوم، سوال کوتاهی است من پاسخ آن را دادم. اما بسیار سوال مهمی است. شما باید در پنج حوزه ایمنی، غذا، تقویت اعضای بدن، حوزه‌های بیماری‌های شایع و دوا پیوست سلامت را برای نیروهای مسلح در این پنج بخش بنویسید. این آغاز کار است.

2/2. تبیین نسخه پنج بخشی پزشک مشاور از باب نظام مقایسه

یک سوالی است که می‌گویند که چرا پنج بخش را اصالت بدهیم؟ بنده عرض می‌کنم پاسخ آن مبتنی بر نظام مقایسه است، چون پزشکی سلول‌پایه پنج رشته مهم در تامین سلامتی دارد، پاتولوژی، فارماکولوژی، ایمونولوژی، کدکس‌های آلیمنتاریوس (Codex Alimentarius) و آناتومی و فیزیولوژی؛ چون مشورت‌های پزشکی سلول‌پایه براساس این پنج تخصص است، ما از باب موازنه و مقایسه برگام اول بر مقابل توصیه‌های این پنج تخصص پزشکی سلول پایه، توصیه‌های خودمان را مطرح می‌کنیم. ان‌شالله وقتی فضای بحث جلو رفت ساختار توصیه‌های مشاوره‌ای ما، ساختار پیوست سلامت، نُه بخشی خواهد شد؛ بعداً عرض خواهم کرد. از سوال دوم نیز عبور کردیم سوال دوم، یک سوال ریز نقشی است. سوال و جواب بسیار کوتاه و مهمی است. دیشب ما داشتیم در شورای پژوهش جمع‌بندی می‌کردیم، من با این پژوهشگرایی که با شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی همکاری داریم، مشورت می‌کردم؛ بعضی می‌گفتند که ما فقط در حوزه غذا  می‌ایستیم، نمی‌توانستند ساختار راه‌اندازی سلامت را عمیق‌تر بحث کنند، این سوال برای رفع این مشکل است. یعنی حتماً شما همه عوامل موثر پیشگیری از بیماری را بحث کنید.

3. اولویت‌دارترین اقدامات برای ارتقاء سلامت نیروهای مسلح و نیروهای نظامی جبهه مقاومت کدام است؟

سوال سوم و اصلی‌ترین سوال این جلسه را با بحث کنیم. اقدامات دارای اولویت برای ارتقاء سلامت در نیروهای مسلح و نیروهای نظامی جبهه مقاومت کدام است؟ پنج حوزه را به تربیت بحث می‌کنم.

1/3. در حوزه ایمنی، پنج دسته توصیه شامل: میوه‌ سیب، گوشت شتر، خرمای عجوه، نمک و حجامت

در حوزه افزایش ایمنی ما به دلیل پنج دسته روایت پنج توصیه داریم: اگر نیروهای مسلح ما این پنج توصیه را عمل کنند نسبت به وضعیت فعلی ایمنی نیروهای مسلح افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد. تهدیدات حوزه سلامت در قرن اخیر خیلی تفاوت با تهدیدات دوره‌های قبل پیدا کرده است. من در بعضی از گزارش‌های سازمان ملل مشاهده می‌کنم اینها از طریق تغییرات آب و هوایی می‌خواهند یک ملت را از بین ببرند. درحالی‌که در دوره‌های قبل معلوم نبود مثلاً تغییرات آب و هوایی به عنوان یک اصطلاح در دستورکار جبهه متخاصم قرار گیرد. بنابراین همه چیز این نیست که ما موشک بسازیم، الان غذا جزئی از بیوتروریسم است، (اینها همه گزارش‌های شایع جهانی است) دوا، ساختمان‌سازی جزئی از بیوتروریسم است. شما می‌توانید ساختمانی بسازید، متوسط دو تا سه دهه عمر انسان‌ها را کاهش دهید؛ این یک نوع ترور است و آدم‌ها را با چالش روبرو می‌کند. سوال‌های حوزه ایمنی با عبارت امروزی گرایش به سوال‌های حوزه بیوتروریسم منتها نه بیوتروریسمی که تعریف غربی‌ها گفتند، تعریف در مدرسه هدایت نوشته‌ایم و خیلی بیوتروریسم و عوامل زیستی که برای ترور و صدمه زدن به سلامتی ملت استفاده می‌شود را فراتر می‌گوییم. براساس‌ آن تعاریف پنح دسته توصیه دارم، ما توصیه می‌کنیم: در سبد اقلام نیروهای مسلح میوه‌ سیب، گوشت شتر، خرمای عجوه، نمک و حجامت برجسته شود. یعنی وقتی فرمانده‌های نیروهای نظامی برای افزایش ایمنی نیروهای نظامی بحث می‌کنند، ما توصیه می‌کنیم به این پنج مسئله توجه کنند. چرا مهم است؟

دقت بفرمایید در مورد سیب، محمدبن موسی عن بعض اصحابه مرفوعاً عن صادق;، نقل شده است که حضرت فرمود: «ما اعرف بالسموم دوا ارفع من سویق تفاح». ببینید عبارت سموم را به کار می‌برند، نه در مورد یک سم خاص. حضرت می‌فرمایند: پادزهری نافع‌تر از سویق سیب برای مبارزه با سموم من نمی‌شناسم. حالا ممکن است سموم مختلفی مطرح شود. سویق سیب، یک پادزهر جامع است. یعنی ممکن است مثلاً غذای نیروهای مسلح آلوده شود. (در شرایط جنگی و حتی در شرایط صلح.) اگر سویق سیب باشد، میزان آسیب آن سم به‌شدت کاهش پیدا می‌کند. این یک بحث، البته عرض کردم، روایت مرفوعاً از امام صادق; نقل شده‌ است ولی چون در مورد تفاح ما روایات معاضد و روایات متکثر دیگری داریم، این نقص سندی به دلیل آن روایات دیگر جبران می‌شود.

حالا گوشت شتر چرا باید در دستور کار قرار گیرد؟ این روایت در مکارم‌الاخلاق حسن بن فضل طبرسی، عالم شیعه معروف قرن ششم آمده است. کتاب مکارم الاخلاق چند نفر از علما نوشته اند. وقتی می‌گوییم: مکارم الاخلاق در مورد این روایت مکارم‌الاخلاق حسن بن فضل طبرسی عالم شیعه قرن ششم هست. آدم بسیار معتمدی هم هست که علما به او اعتماد دارند. ایشون می‌فرمایند که امام صادق; فرموده‌است «عَلَیْکُمْ بِأَکْلِ لُحُومِ اَلْإِبِلِ فَإِنَّهُ لاَ یَأْکُلُ لُحُومَهَا إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِنٍ مُخَالِفٍ لِلْیَهُودِ أَعْدَاءِ اَللَّهِ.» حضرت می‌فرمایند: اگر مؤمنی هستید که در درگیری با یهود قرار دارید، مثل وضعیت الان کشورمان که با اسرائیل غاصب درگیر هستیم، می‌فرمایند که در چنین شرایطی گوشت شتر مصرف کنید. حالا علت چیست؟ (البته من این را بعداً باید بحث تفصیلی کنم.) علت این است که یهود از ابزار طلسم و سحر، در جنگ‌ها استفاده می‌کند و یکی از فوایدی که گوشت شتر دارد این است که انسان را در مقابل طلسم و سحر ایمن‌تر می‌کند. پس این خاصیت را دارد که حالا بعداً بحث می‌کنیم. البته خود سیب هم که عرض کردم، پادزهر نافعی است، خاصیت دیگری هم دارد و آن این است که مصرف سیب هم انسان را ضد سحر می‌کند. اگر در مصرف روزانه خود بگنجانید، کسانی که حسادت یا دشمنی با شما می‌کنند، نمی‌توانند از ابزار سحر علیه شما استفاده بکنند.

خرمای عجوه را چرا به نیروهای مسلح توصیه کردیم؟ روایتی هست از عبدرحمان بن زید بن حسن از امام صادق; نقل کرده و در کتاب محاسن آمده‌است. حضرت صادق; فرمودند: «العجوه من الجنه و فیها شفاء من سم». می‌گوید اگر شما خرمای عجوه مصرف کردید، در این نوع خرما یک عامل ضد سمی وجود دارد. دقت کنید که حضرت نمی‌فرمایند امان من سم. می‌فرمایند: شفاء من سم. یعنی اگر کسی مسموم شد، شما می‌توانید به او (همان‌طور که در بعضی از روایات آمده) هفت خرمای عجوه بدهید بخورد. به‌جای این داروهایی که مبتنی بر ماده مؤثره را توصیه بکنید، می‌توانید این خرما را بخورید.

نمک را چرا به ستاد کل نیروهای مسلح توصیه کردیم؟ (البته ما همیشه عرض کردیم، نمک تصفیه‌شده، نمک یددار، نمک فاسد است.) من این را صریح بگویم، اگر سلامت خود را می‌خواهید، نمک تصفیه‌شده و نمک یددار مصرف نکنید. همان نمکی که خداوند متعال خلق کرده ‌است، همان را بخورید و مصرف بکنید. یکی از احادیثی که توصیه می‌کند به نمک این است که جناب محمد بن مسلم راوی ثقه و قابل‌اعتماد از امام صادق نقل کرده‌است: « ابْدَؤوا بِالمِلْحِ فِی أوَّلِ طَعَامِکُمْ ، فَلَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی المِلْحِ لاخْتَارُوُهُ عَلَى الدِّرْیَاقِ المُجَرَّبِ.» حضرت می‌فرماید: اگر مردم می‌دانستند، پیداست حضرت صادق; با علم امامت‌شان می‌دانستند که مثلاً پزشکان ما الان قدر نمک را نمی‌دانند. واقعاً ما به مشکل نقصان در علم مبتلا هستیم. یکی از مصادیقش شامل نمک است. حضرت می‌فرمایند: اگر مردم خاصیت‌های نمک را می‌دانستند، «لاخْتَارُوُهُ عَلَى الدِّرْیَاقِ المُجَرَّبِ.» سراغ پادزهرهای مجرب نمی‌رفتند، بلکه به سراغ نمک می‌رفتند. این در روایت دیگر هم توضیح داده‌است. هر چه که فاسد شد، برای جلوگیری از فساد آن از نمک استفاده می‌کنیم. نمک جلوی فساد را می‌گیرد. پس معنایش این است اگر عروق، خون، کبد، کلیه یا موی شما فاسد می‌شود، (اینها اجزای درونی بدن هستند،) از نمک استفاده کنید. تا می‌توانید از نمک استفاده کنید. جلوی فشار خون را می‌گیرد، مو را مستحکم می‌کند. عصب را جلوی فسادش را می‌گیرد. همان‌طور که در روایت هست، 72نوع بیماری را معالجه می‌کند. پس نمک باید در اقلام همراه سرباز باشد. (خصوصاً در شرایط جنگی.)

آخرین مسئله‌ای که ایمنی را افزایش می‌دهد، مسئله حجامت است. در مسئله حجامت هم جناب محمد بن مسلم و هم جناب ابی بصیر هردو از امام صادق ; نقل کرده‌اند به سندی که در کتاب خصال آمده است: «ان الحجامه تصحح البدن و تشدد قلب» باز می‌گوید که بدن در حالت فساد قرار گرفته است؛ چون مفهوم مخالف" تصحح" مفهوم "تفسد" هست. حجامت باعث می‌شود که فساد از بدن خارج شود. بدن به حالت صحت برگردد. این عامل می‌خواهد هر چیزی باشد. یکی از عواملی در روایات آمده که حجامت آن را برطرف می‌کند، سم است. (غذای مسموم) من در مورد توصیه‌های حوزه ایمنی چهار مورد روی سم ایستادم و یک مورد را هم روی سحر ایستادم. و این توصیه‌ها را بحث کردم. در نیروهای نظامی پدافند صحیح در مقابل سم و سحر موضوعیت دارد و باید به آن توجه کنیم. این یک توصیه شده. البته توصیه‌ها فراوان است ولی به‌هرحال باید ادامه بدهیم. در جلسات آینده می‌شود، توصیه‌های دیگری را هم مطرح کرد.

2/3. در حوزه تغذیه، پنج دسته توصیه شامل: طبخ نان، مصرف خرما، سویق، زیتون و سرکه طبیعی

در حوزه تغذیه چه اتفاقی می‌افتد؟ ما در حوزه تغذیه پنج توصیه داریم: توصیه اول و شاید مهمترین توصیه ما اصلاح روش طبخ نان است. مصرف خرما، مصرف سویق، مصرف زیتون و مصرف سرکه طبیعی. اصرار داریم در جیره نیروهای نظامی این پنج مسئله گنجانده شود و مورد تاکید قرار بگیرد. البته ممکن است برای کسانی که علم اهل بیت را مطالعه نکردند، فهم این مطلب مدتی طول بکشد؛ ما معتقدیم این پنج غذا خودش کامل هست. به‌هرحال اگر شما یک وعده غذایی کامل نمی‌دانید، می‌توانید در کنار غذا این پنج مورد را قرار دهید و از آن استفاده کنید. حالا دلایل آن را توضیح دهم.

چرا نان مهم است؟ ولید بن صحیح از امام صادق; نقل کرده است، حضرت فرمود: «إِنَّمَا بُنِیَ اَلْجَسَدُ عَلَى اَلْخُبْزِ» (المحاسن/ج2/ص585) دقت به تعبیر کنید؛ می‌گوید: استواری بدن بر نان است. در تعبیر دیگری دارد که قوتی در نان هست. شما اگر فقط نان خالی را با مدل طبخی که ما در حوزه علمیه دیدیم، (نه مدل طبخ غلطی که در سازمان غذا و دارو توصیه می‌شود) مصرف بکنید، بدن شما تا آخر عمر استوار باقی خواهد ماند. بدنی قوی خواهید داشت. نان اینقدر اثر دارد. ظهور روایت حضرت را ببینید. می‌فرماید: «إِنَّمَا بُنِیَ اَلْجَسَدُ عَلَى اَلْخُبْزِ» لذا آنهایی که به روایات اهل‌بیت متمسک می‌شوند، در محیط‌های کاری خودشان یک نانوایی اختصاصی تاسیس می‌کنند. در همین مدرسه مبارکه رکن‌الملک که در سال‌های قبل آمدم، آنجا نانوایی بود. حالا نمی‌دانم الان هم توفیق ادامه دارد یا نه؟ به چه علت؟ به این علت که نانی که بیرون هست، سالم نیست. من نان بیرون را سالم نمی‌دانم و دارای اشکال می‌دانم. دلایل دارد.

یکی اینکه سبوس جدا شده و افزودنی‌هایی دارد. در برخی از گزارش‌ها من تا چهارده افزودنی آقایان وزارت بهداشت به نان‌ها اضافه می‌کنند. این افزودن هم کار غلطی است. خود خدای متعال می‌فرماید که نان قوت هست. می‌گویند: علم ناقص کار دست آدم می‌دهد، این است. چون نمی‌دانند نان کامل هست، نان قوت هست، می‌آیند چیزهایی را به آن اضافه می‌کنند. مصداق تغییر در خلقت الهی است. شما می‌دانید آردهایی که در نانوایی‌ها هست، خیلی چیزها به آن اضافه شده است. برای همین هست که نان‌ها یبوست ایجاد می‌کند، زخم معده ایجاد می‌کند و از آن حالت خودش خارج می‌کند. پس یکی از دلایلی که می‌گوییم مدل پخت نان اصلاح بشود، این است که اگر شما بخواهید مدل پخت نان را خودتان در اختیار بگیرید، کسی نمی‌تواند افزودنی اضافه بکند، مواظبت هم می‌کنید سبوس کامل باشد.

یک بحث دیگری (خواهش می‌کنم این مطلب را هم دقت بکنید، این هم یک بحث مهمی است، این مسئله مقداری عقل درایه احتیاج دارد) نان را نباید روی آهن طبخ کرد و نان را نباید بدون حرارت طبخ کرد. انواع پخت نان که الان وجود دارد، اینها هم غلط است. نان باید روی سنگ یا گل پخته شود چرا؟ استدلال را دقت فرمایید: چون روایت دارد: «الحدید رجس النجس» می‌دانید اصل خلقت آهن برای رفع نیازهای موجودی به اسم جن هست منتها خدای متعال اصالتا آهن را برای رفع نیازهای اجنه خلق کرده ولی منافع محدودی هم برای انسان در آهن قرارداده است که موارد این را امام صادق;  فرمودند: مثلا حضرت فرموده اند: در آلات جنگی در ساخت اسلحه از آهن استفاده کنید یا در مورد چاقو ضبح از آهن استفاده کنید. مواردی را حضرت فرمودند؛ استثناء کردند. بنابراین در پخت نان ما نمی‌توانیم از فلز آهن استفاده کنیم. به اصطلاح موجود حرارتی که از آهن متساعد می‌شود برای غذا فاسد کننده است. یعنی غذا را نجس می‌کند؛ یعنی تمام خاصیت‌های غذایی را از بین می‌برد. شما استحضار دارید، خود میزان حرارت در پخت غذا خیلی مسئله مهمی هست؛ اینکه حرارت هم ناشی از چه باشد، خیلی مهم هست. ما حرارت ناشی از آهن را برای طبخ مفید نمی‌دانیم. ان‌شاءالله وقتی من مدل‌های طبخ را بحث کردم، بیشتر این را می‌شکافم. ولی فی‌‌الجمله آن را الان همه درک می‌کنند. مردم فکر می‌کنم اگر دقت بشود تفاوت حرارت ناشی از سنگ با حرارت ناشی از گل با حرارت ناشی از آهن، با بررسی‌های تجربی هم قابل اثبات هست. یعنی کامل ارزش غذایی نان از بین می‌رود، وقتی طبخ روی آهن اتفاق می‌افتد. این هم دومین نکته از دلایلی که چرا باید طبخ نان اصلاح شود.

سومین نکته فرایند تخمیر هست. ما تخمیر طبیعی را به اصطلاح ساده‌تر عمل آمدن خمیر نان باید در یک فرایند طبیعی اتفاق بیافتد. (نه با کمک موادجانبی) باز این هم مسئله مهمی هست. بنابراین اگر شما زمان کافی را برای درست کردن خمیر اختصاص بدهید و اصطلاحاً لانجین خمیر یا ظرف خمیر را (که بازهم ما توصیه اکید داریم که از آهن نباشد) این را سرپوشیده قرار بدهید، شما می‌توانید یک خمیر که اصطلاحاً آماده شده نه بامواد جانبی برای پخت نان در اختیار بگیرید. البته نان آقا تکنولوژی آن پیچیده است. من یک وقتی مطالعات تاریخی را انجام می‌دادم؛ دیدم مردمان قدیم ما در ایران فقط حدود چهارصد نوع نان داشتند و این نان‌ها هر کدام خاصیت‌هایی داشتند. منتها از وقتی که سازمان غذاودارو در این قضیه دخالت کرده است، فقط مردم ایران پنج نوع نان می‌خورند: سنگک، نان تافتون، نان لواش، نان باگت و نان ساندویجی که در اختیار هست. محدود شده است. باید حتماً مدل طبخ نان تغییر پیدا کند. ان‌شاءالله یک وقتی در جلسه‌ای برای خود نان بحث می‌کنیم.

دومین چیزی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که به جیره‌ غذایی پادگان‌های نظامی ما سویق اضافه بشود. چرا سویق را باید اضافه بکنیم؟ بکر بن محمد ازدی به نقل از امام صادق; (هم مرحوم کلینی در کافی و هم مرحوم برقی در کتاب محاسن این روایت را آورده است.) حضرت می‌فرماید: «السَّوِیقُ یُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ یَشُدُّ الْعَظْمَ‏» (المحاسن/ج2/ص488) می‌گوید: استخوان‌بندی اگر سویق مصرف بشود، محکم می‌شود و گوشت هم رشد پیدا می‌کند و ماهیچه‌های بدن هم رشد پیدا می‌کند. شما باید حتماً سویق را اضافه کنید البته این برای سایر مردم هم قابلیت استفاده دارد، خصوصاً کسانی که به سمت پیری می‌روند، همیشه سویق مصرف کنند تا دچار پوکی استخوان نشوند. برای نیروهای نظامی خیلی مهم هست. چون آنها در شرایط سخت هستند باید که «یَشُدُّالعَظم» باشند. استخوان‌بندی محکمی داشته باشند. (این هم یک بحث هست؛)

روغن زیتون باید مصرف شود، دلیل آن این حدیث است که ابن قداح از امام صادق; نقل کرده است. (این در کتاب کافی جلد شش هست.) حضرت می‌فرماید: «کُلوا الزیت و ادهِنوا بِه، فَانه مِن شَجره مُبارکه» (بحارالانوار/ج66/ص182) هم روغن زیتون را بخورید و هم با آن روغن مالی کنید. می‌دانید که از جمله آداب سفره این است که روغن زیتون باشد؛ همان موقع که می‌خورید همان موقع بخشی از بدن‌تان هم بزنید. بعد حضرت دلیل آن را چه می‌فرمایند: مثل آنجایی که داشت درباره‌ سویق صحبت می‌کرد. حضرت می‌فرمایید: «یَشُدُّالعَظم» استخوان بندی شما را محکم می‌کند. به روغن زیتون که می‌رسد، آنقدر خاصیت دارد، حضرت می‌فرماید: «فانه مبارکه» یعنی نمی‌شود در یک مجلس خاصیت‌های روغن زیتون را گفت. از کلمه مبارک استقاده می‌کند. می‌گوید بسیار با برکت هست. دیدید که تعابیر روایت چگونه است. می‌فرماید: امام مبارک است. یا ‌می‌فرماید: «قرآن مبارک است.» می‌گوید: «مومن مبارک است.» یعنی جایی که کثرت خاصیت وجود دارد، اهل بیت از کلمه مبارک استفاده می‌کنند. این بحث است. می‌فرماید: «فَانه مِن شَجره مُبارکه» روغن زیتون از یک شجره مبارک هست. توضیح دادم که قرآن می‌فرماید: «لا شرقیه و لا غربیه»؛ یکی از دلایلی که زیتون مبارک است، یکی از دلایلش این است که دونوع نور دریافت می‌کند، که هم به وقت مشرق هم به وقت مغرب نور دریافت می‌کند. این هم یک بحث شد.

سرکه طبیعی به چه علت باید در سفره وارد شود؟ می‌فرماید که: سلیمان ابن خالد از امام صادق; نقل کرده است که (این مطلب هم کتاب محاسن برقی آمده، هم در کتاب کافی کلینی آمده است.) می‌فرماید: «الخُل یَشد العَقل» (اصول کافی/ج6/ص329)؛ اگر شما دائماً مصرف کننده سرکه باشید، خلاصه محاسبه‌تان دقیق می‌شود. خیلی برای نیروهای نظامی مهم است که دچار اشتباه محاسباتی نشوند. زیرا می‌دانید یکی از کارهایی که توسط افراد نظامی صورت می‌پذیرد  تحلیل اطلاعات است. الان دشمن در چه وضعیتی است؟! وضعیت نظامی ما چگونه است؟! اینها را همه مورد بحث قرار می‌دهند. حالا وقتی می‌خواهید تحلیل درست (صحیح) داشته باشید، باید یک عقل قوی داشته باشید. حضرت می‌فرماید: «الخُل یَشد العَقل»، بنابراین سرکه باید سر میز غذا پادگان‌های نیروهای نظامی و سر سفره‌های آنها  قرار بگیرد. بله این مجموعه روایاتی بود که در مورد حوزه تغذیه خواستم عرض کنم و راجع به آن بحث کنم.

3/3. در حوزه تقویت نیروی اعضای بدن، پنج دسته توصیه شامل: استفاده از سویق، کم مصرفی آب، مصرف به، اصلاح ساختمان‌سازی و مسابقات اسب سواری

در حوزه تقویت نیروی اعضای بدن ستاد کل نیروهای مسلح چه‌ کار کند؟ عرض کردیم در روایات به عدد همه اعضای بدن، بحث‌های تقویت مطرح شده است. تقویت مو، عصب، کلیه، قلب هست. البته در نیروی نظامی، بعضی از افراد باید بیشتر تقویت شوند. بنابراین ما توصیه‌مان مختص آن افرادی است که بیشتر در امنیت کاربرد دارند.ت البته به نحو عمومی همه اعضاء تاثیر دارند ولی بعضی از اعضاء تاثیرشان خیلی مهمتر است. مثلاً نیروی نظامی باید آدم پهلوانی باشد؛ حالا زمانی که ما در لرستان بودیم، این جزء فرهنگ مردم ما در آنجا بود. پدران ما توصیه می‌کردند برای یک لر، یک به ده خوب است؛ اگر بتواند در یک مبارزه در مقابل ده نفر دوام بیاورد معقول است ولی خب اگر بیشتر هم شد؛ اشکالی هم ندارد. حال من با آن فرهنگی که در لرستان داشتیم ندارم، به‌هرحال یک نیروی نظامی باید ماهیچه‌های قوی هم داشته باشد؛ حال آقایان می‌گویند: بیایید بدن‌سازی کنیم. یا این داروهای غذایی که می‌دهند که اقیم کننده است. حضرت می‌فرمایند که سویق استفاده کنید، در روایتی دارد اگر چهل روز سویق استفاده شود کتف‌ها تقویت می‌شود، آنهایی که ورزش رزمی انجام دادند، می‌دانند کتف در دفع تهاجم یک مهاجم چقدر موثر است.

کار دیگری که باید انجام بدهیم که بدن یک سرباز و بدن یک نیروی نظامی استقامت پیدا کند، این است که آب کم استفاده کند. باز این هم از اختلافات طب اسلامی با طب سلول‌پایه است. سندش این است در کتاب محاسن از امام صادق; نقل شده است که : «لو أنّ الناس أقلّوا من شرب الماء لاستقامت أبدانهم» (الکافی/ج6/ص383) می‌گوید: اگر مردم اقل شرب الماء، کم مصرف آب کنند. چه اتفاقی می‌افتد؟ بدنشان استقامت پیدا می‌کند، می‌دانید که آب در همه جا اینطور است، آب همه جا محلول می‌سازد. لذا با ریختن آب روی خاک آب تبدیل به گل می‌شود. یعنی شُل می‌شود. این اختصاص به خاک ندارد؛ آب یا همه چیز ترکیب می‌شود و اگر بیش از حد مصرف کنید، آن بخش شل می‌شود و حالت محلول بودن به آن دست می‌دهد. کم هم باشد، خشک می شود. لذا حضرت می‌فرماید: کم آب مصرف کنید که نه بدن‌تان خشک شود و نه حالت محلول به خودش بگیرد. می‌دانید وقتی بدن حالت محلول به خودش می‌گیرد، همه چیز تضعیف می‌شود. از جمله (اولین چیزی که) ضعیف می‌شود: سیستم عصبی بدن است. حالا اگر سیستم عصبی هم که فرمان‌ها را منتقل می‌کند. خیلی دچار اختلال می شود. لذا خطرناکترین خلط هم، خلط بلغم است؛ وقتی پیدا می‌شود همه چیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. خب این هم از این مسئله.

ما توصیه کردیم در این تقویت اعضاء، چشم سربازان و نیروهای مسلح هم تقویت شود. این هم خیلی بحث مهمی است، که باید برای آن برنامه‌ریزی شود. حالا چطور می‌شود چشم را تقویت کرد؟ این را خواهش می‌کنم توجه بفرمایید: چند روایت است که من می خوانم: مصرف "به" می‌فرماید: «أکل السّفرجل یذهب ظلمة البصر» اگر شما "به" را سر میز غذای سربازان خصوصاً در وعده ناشتا قرار دادید و آنها مصرف کردند، یکی از آثارش این است که تاری چشم را از بین می‌برد، چشم بهتر می‌بیند. یک روایات دیگری هم هست که باز در مورد "سفرجل" است می‌فرماید: «یجل البصر»، بینایی را هم بیشتر می‌کند، در آنجا فرمود: تاری را از بین می برد و در اینجا فرمود بینایی را بیشتر می‌کند. البته "به" میوه عجیبی است، حضرت می‌فرماید که: «یُنْبِتُ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقَلْبِ» می‌گوید که اگر "به" بخورید، هم دیگر را بیشتر دوست خواهید داشت و دعوا با هم نمی‌کنید. این خیلی مسئله مهمی در نیروهای نظامی است. اینجا دور از خانواده‌ها هستند، لذا وقتی جنگ‌ها طولانی می‌شود، این دوری از خانواده باعث می‌شود اختلاف در لشگر اسلام زیاد شود، لذا اگر "به" مصرف شود، قلب آرام می‌شود، مودت گسترش پیدا می‌کند. یکی از کارهای دیگری که باید انجام دهیم، قلب فرماندهان نظامی و نیروهای نظامی هم باید آرام باشد. عضو قلب خیلی مهم است، چرا برای فرماندهان نظامی خیلی مهمتر است؟ چون زیر آتش هستند، در شرایط جنگی هستند. اگر ترس بر نیروهای نظامی غلبه کند، ما دچار مشکل می‌شویم. بنابراین حتماً در تدابیر ما باید "به" اضافه شود. حالا به غیر از خاصیتی که "به" برای چشم دارد، برای قلب هم دارد. من روایت آن را خدمت شما بخوانم: حسن بن راشد از امام صادق; در کتاب کافی نقل می‌کند: «أکلا السفرجل، قوة القلب الضعیف و یطیب المعدة و یذکی فواد و یشجع الجبان.» می‌گوید: "به" انسان ترسو را شجاع می‌کند. بنابراین شما در نیروهای نظامی به شجاعت و جسارت خیلی نیاز دارید، پس باید به زیاد مصرف شود. یک بخشی این است که توصیه و اندرز می‌کند و بخشی هم این است که الگوی تغذیه نیروها را عوض می‌کند. خب این هم یک حوزه که عرض کردیم.

یک کار دیگری که باید در نیروهای مسلح برای تقویت اعضای بدن انجام شود، اصلاح ساختمان‌سازی و گرمایش و سرمایش و تهویه ساختمان است. می‌دانید نفَس برای سربازان خیلی مهم است، برای همه مهم است ولی یک سرباز، یک فرمانده بتواند گاهی در جنگ بیست فرسخ بدود. این باید خیلی به لحاظ نفَس قوی باشد. حالا چه چیزی نفس را قوی می‌کند؟ بهترین چیز، تهویه طبیعی است. می‌دانید تهویه اگر درست نباشد، حتی گاهی وقت‌ها بیماری کبدی مثل یرقان ایجاد می‌کند. حالا اگر به یرقان هم منتهی نشود، هوای مانده این کار را می‌کند. آن وقت ریه تضعیف می‌شود. حالا پیشنهادمان این است که باز هم مبتنی بر روایات است که ساختمان در قسمت شمال و جنوبی‌اش درخت کاری شود و نه در قسمت شرق و غربی اش. چرا؟چون شرق و غرب محیط برای دریافت نور است. شما نباید به بهانه ولو اصلاح نور، نور را محدود کنید. بنابراین شما باید چه کاری انجام دهید؟ درخت‌های یک ساختمان نظامی یا ساختمان مسکونی را شمالی و جنوبی را طراحی  کنید. بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ مثلاً تا ۱۵ درجه (با همین ادبیات پوزیتویستی عرض می‌کنم،) دما کاهش پیدا می‌کند. اگر درخت در قسمت شمالی و جنوبی متکثر باشد. خصوصاً درخت‌های معطر و مثمر. بنابراین آن وقت دیگر شما تابستان از این کولرهایی که باعث می‌شود بدن انسان دچار ابتلائات شود، بینیاز می‌شوید. حوزه‌های علمیه قدیمی اکثراً به این شکل بودند، مفصل سرتاسر آنها درخت بود. الان همین حوزه کلباسی که در آن حضور داریم، بخشی از همین توصیه‌ها اجرا شده است. ببینید یک حیاط پایین داریم که پر از درخت است، حالا اگر بررسی کنیم می‌بینیم این دما را کاهش می‌دهد. بنابراین شما به تهویه مصنوعی کمتر نیاز پیدا می‌کنید. حالا اگر درختانش معطر هم باشند، باعث می‌شود که از عطر درختان قلب هم تقویت شود. چون خاصیت عطر، تقویت قلب است. اگر درخت هم مثمر باشد، انگیزه‌های دیگری هم پیدا می‌شود و این خلاصه یک تدبیر جامع است. پس ببینید برای اصلاح ریه، برای تقویت ریه از تهویه مصنوعی بپرهیزیم. تدبیر اصلی تهویه مصنوعی خصوصاً در فصل‌های گرم برای اینکه کولر حذف شود، این است که در قسمت شمال و جنوب درختکاری گسترده بر اساس درخت‌های معطر و مثمر انجام شود.

آخرین تدبیری که برای تقویت اعضای بدن به نیروهای مسلح پیشنهاد می‌کنم، راه اندازی مسابقات "سبق و رمایه" است. مسابقات اسب دوانی در نیروهای مسلح باید راه بیافتد. اما نه حالا به دلیل اینکه بخواهد اسب الان جای تانک را بگیرد، یا جای اسلحه را بگیرد، به خاطر اینکه اسب دوانی یک بدن‌سازی طبیعی است و من بعید می‌دانم که حتی در سایر تدابیر، حتی شنا به اندازه اسب دوانی تاثیر مثبت بر بدن داشته باشد. بنابراین اگر شما می‌خواهید که بصورت طبیعی و با انگیزه خود سربازها (چون من دیدیم، رفتم در محیط نظامی بودم و خشم شب‌ها، رزمایش‌ها را سابق بر این تجربه کردم؛ انگیزه‌ای خیلی وجود ندارد، حالا سرباز را راه می‌انداز.) اما اسلام تدبیرش خیلی دقیق‌تر است. می‌گوید: مسابقه اسب‌دوانی راه بیاندازید. می‌دانید در مسابقه اسب‌دوانی شرطبندی هم جایز است. (نه تماشاچی شرط ببندد، خود مسابقه دهندگان شرط ببندند.) پس بخاطر شرط‌بندی انگیزه‌ها ارتقاء پیدا می‌کند. آن وقت یک دور اسب دوانی، خیلی کمک می‌کند که اخلاط ناسالم از بدن خارج شود، بدن بصورت طبیعی ساخته شود. پس حتماً "سبق و رمایه" راه بیافتد.

4. چطور بیماری‌های شایع در بین نیروهای مسلح را کنترل کنیم؟

این دو محور آخر را هم به اجمال عرض کنم. در حوزه بیماری‌های شایع نیروهای مسلح، بیماری چاقی خیلی مضر است، حالا دیگر شرح نمی‌دهم؛ همان تدبیر اصلی مصرف کم آب است. وقتی شما کم آب مصرف می‌کنید، اصطلاحاً شکم‌تان برآمده نمی‌شود. بنابرین می‌توانید تحرک بیشتری داشته باشید. این یکی است. بیماری‌های چشمی را هم که عرض کردم، راه‌حل آن را عرض کردم. یعنی یکی از راه‌حل‌ها عمده همان میوه "به" است. البته سرمه هم هست، اما چون سرمه مردها را زیبا می‌کند، برخی سخت‌شان هست؛ البته سرمه برای شب هست، برای روز نیست. سرمه ممکن است، اِن‌قلت‌های اجرایی به آن بکنند. ما همان به، را گفتیم و توصیه کردیم.

بعد به خدمت شما عرض کنم که بیماری جراحت در بین نیروهای نظامی شایع هست. بنابراین ما به دو چیز توصیه می‌کنیم: یکی داروهایی که التیام را سریع در زخم ایجاد می‌کنند، مانند عسل. این باید در دستور کار قرار بگیرد. خیلی التیام زخم را سریع می‌کند. یکی هم در داروهای انعقاد خون طبیعی که این را می‌خواهیم یک نشست تخصصی برای آن در قم برگزار کنیم. ده داروی انعقاد خون در روایات داریم، اینها باید بحث شود و آموزش به همه مردم داده شود. مادران در خانه‌ها درست بکنند، برای نیروهای نظامی هم خیلی مهم است. حالا بعضی از اینها سویق سیب هست. انعقاد خون برای خون‌ریزی دماغ ایجاد می‌کند که خیلی مهم است. خاکستر تهیه شده از پوست کدو (نه از خود کدو) بسیار انعقاد سریعی ایجاد می‌کند. خاکستر تهیه شده از چوب نی انعقاد خون ایجاد می‌کند. سویق عدس انعقاد خون ایجاد می‌کند، بخصوص در خانم‌ها که بیماری‌های رحم را کمک می‌کند که درمان شود. حالا این هم در حوزه بیماری جراحت.

بیماری ضعف قلب را هم که گفتم. شما فرض کنید که فرماندهی بترسد، خیلی مهم است. باز به این قلب که می‌رسیم، متغییر اصلی است که اشاره کردم. البته قلب تدابیر گسترده دارد؛ به‌هرحال الان ما مدل فقهی که بررسی می‌کنیم، این پنج بیماری را شایع‌تر و مضر در نیروهای مسلح می‌دانیم. بیماری چاقی، بیماری‌های چشمی، جراحت، ضعف در قلب؛ البته در مورد بیماری‌های مفید با ستاد کل نیروهای مسلح باید صحبت شود که آنها بدانند که چه بیماری‌های مفید هست و به سمت درمان آن نروند.

5. چه داروهایی در بهداری‌های نظامی استفاده شود؟

محور آخر توصیه‌های ما به نیروهای نظامی عزیزمان که خداوند ان‌شاءالله برای ملت ایران و منطقه مقاومت حفظشان کند، معرفی داروهای عمومی است. همان‌طور که عرض کردم درک بهداری‌های سپاه و ارتش درک ناقصی است. ما نیاز داریم درک از دوا را ارتقاء بدهیم.

1/5. مهمترین دواها شامل: گرسنگی دادن به بدن، عسل و داروی امام کاظم;

ما اولین بحثی که داریم، تعریف از دوا در ذهن‌ها تغییر کند. دوا در مرحله اول مفرد یا مرکب نیست! این مطلب را بدانید. دواهای اولیه حتی اعمال یداوی نیستند. دواهای اولیه، اتفاقاتی است که بر قلب، معده، گوارش و امثال اینها ایجاد شود. مثلاً حضرت می‌فرماید: «انفع دوا التجوع» این مهم است که آدم‌ها بدانند که گرسنگی دوا است. لذا دوستانی از ما این روایات را می‌خوانند، یک وعده در روز غذا می‌خورند. آن روزها که روزه نیستند، یک وعده غذا می‌خورند. از آنها می‌پرسیم که چرا این کار را می‌کنید؟ می‌گوید برای اینکه گرسنگی و بیماری لایجتمان. در بدن این دو با هم جمع نمی‌شوند. هر وقت دیدید که گرسنه هستید بدانید که بیماری از بدن‌تان خارج می‌شود. این مهم است. درک از دارو تغییر پیدا می‌کند. ما خودمان در جریان طبی جدید گاهی اوقات اشتباه می‎‌کنیم برای مردم جا می‌اندازیم که مثلاً مهمترین دارو همین آویشن است؛ نمک هست؛ یعنی شروع می‌کنیم همین غذاها را گفتن. حضرت می‌فرماید: خیر! «انفع دوا التجوف» نافع‌ترین دوا این هست که به خودتان گرسنگی بدهید. اصلاً بدن شما دچار چالش نمی‌شود. این یکی از اختلافات ما با طب سلولی هست. روزی یک وعده بخورید و آن یک وعده را هم برای شام بگذارید. البته داریم که «ولیکلوا الغذا» و یا داریم که «لُقْمَةُ الصَّباحِ مِسْمارُ الْبَدَن» ولی دقت کنید که حضرت می‌فرماید: «لقمه الصباح» اگر صبح هم خواستید غذا بخورید، مفصل نخورید! «لقمه الصبح» لقمه‌ای صبح بخورید که از "تجوف" از دست نروید. مهمترین وعده غذایی شام هست. خضرت می‌فرماید: «أصل خراب البدن ترک العشاء» هرکس دیدید بدنش افتاده است، بدانید او شام نخورده است. این تشخیص مهمی است. اگر دیدید بدنش خراب شده، از دست رفته؛ حضرت می‌فرماید: «أصل خراب البدن ترک العشاء» پس وعده شام را مفصل‌تر از بقیه وعده‌ها درنظر بگیرید. حالا وقتی باید آداب شام خوردن را هم بحث بکنیم. درک از دوا باید ارتقاء بدهیم.

آنجایی که به داروهای مهم می‌رسیم، داروهایی که جامع هستند، عسل در راس این داروها خودنمایی می‌کند. محمدبن‌سوقه عن الصادق;: (هم در کتاب کافی، هم در محاسن و هم در من لا یحضر هست) حضرت فرمود: «لَمْ یَسْتَشْفِ مَرِیضٌ بِمِثْلِ شَرْبَةِ اَلْعَسَلِ» می‌گوید: هیچ کس شفا پیدا نکرد، مثل شفایی که با عسل هست. وقتی داروها را هم بحث می‌کنید، آنتی‌هیستامین‌ها، آنتی‌بیوتیک‌ها که دارو نیستند. اینها همه داروهای دارای تالی‌فاسد هستند. می‌دانید این برادر فاضل ما داروی معده را داشتند، توضیح می‌دادند، (پخش هم شده، در اختیار همه هست) دو تا سه دقیقه عوارض آن دارو را توضیح می‌دهند. فقط من دو یا سه بار گوش کردم، ایشان از رو می‌خواندند؛ فقط اعدام به شیوه قرون وسطی جز عوارض آن نبود. همه چیز جز عوارض بود. خودتان آن دارو را ببینید. آن داروی معده که خیلی هم معروف است. اینها برای این است که ما از این علوم محروم شدیم. حضرت می‌فرماید: عسل. عسل فاسد نمی‌شود. حتی چند هزار سال یکجا بماند فاسد نمی‌شود. آن وقت این مایع عجیب وقتی وارد بدن انسان می‌شود، شفای کامل است. عسل و سیاه‌دانه کمک می‌کند که شما به سمت خارج کردن آپاندیس نروید و در حوزه‌های مختلف جزء داروهای التیام دهنده زخم هست و ده‌ها مسئله دیگر را هم کمک می‌کند. پس این هم توصیه آخر هست. داروی کاظمیه شریف (داروی امام کاظم;) جز داروهای خوب هست که مجرب هم هست. توصیه می‌شود.

اینها در مجموع پنج حوزه توصیه بود. من جمله آخرم را اگر بخواهم بگویم، که این حدود ۲۵ توصیه که به نیروهای مسلح داشتیم از نظر بنده، مهمترین آن، اصلاح نان است. اگر بخواهیم وزن بدهیم، اگر این نان اصلاح شود، آن‌وقت جسدها همان‌طور که حضرت فرمود: «بنی علی الخبز» بنا شده بر خبز.

این هم یک بحث بود. ان‌شاءالله در جلسه دوم این طبیب مشاور را برای توصیه به آموزش‌وپروش برگزار خواهیم کرد. ان‌شاءالله در خدمت‌تان خواهیم بود. من از همه دوستان تشکر می‌کنم. از حضرت آیت‌الله کلباسی که بانی این جلسه شدند، زحمت کشیدند از ایشان هم تشکر ویژه می‎‌کنم. از همه تقاضا می‌کنم که مشارکت بکنید و یک زمینه‌سازی بکنید که این بحث‌های جدید تمدنی بین مردم و مسئولین گسترش بیشتری پیدا کند. از اینکه تصدیع کردم از همه شما عذرخواهی می‌کنم.

والحمدلله رب العالمین

 


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم: چهار برنامه مدرسه فقهی هدایت به شرح زیر است:
الف: معرفی سند جهانی اولویت های تمدنی ۱۲ گانه( جایگزین سند توسعه پایدار ۲۰۳۰)
الف: راه اندازی مدارس چابک تبلیغی در مساجد اعظم شهر
ب: معرفی دو فهرست مفهومی برای نظام سازی در قالب نمایشگاه تخصصی
ج: طراحی و ساخت محله امید ( اولین نمونه سازی کامل تمدنی)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه