فقهِ نظام

مباحثِ مدرسه فقهی هدایت

فقهِ نظام

مباحثِ مدرسه فقهی هدایت

سلام خوش آمدید

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب (1395/01/15) نشست تبیین برنامه‌های شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در سال ۱۳۹۵ با حضور کارشناسان محترم کارگروه‌های ارتباطات و تدوین در مدرسه علمیه شهید صدوقی شهر قم برگزار گردیددر این نشست حجت‌الاسلام علی کشوری در قسمت اول مباحث خود به تبیین موضوع اصلی نزاع‌های محاسباتی درون کشور پرداخت و عنوان کرد: چگونگی اداره جامعه، موضوع اصلی اختلافات در کشور (در سال ۱۳۹۵) است و درباره این موضوع، درگیری و اختلاف دیدگاه وجود دارد. یک نگاه در کشور ما می‌خواهد کشور را با الگوی غربی اداره کند و نگاه دیگری قصد دارد در همه بخش‌ها کشور را بر اساس تفکر انقلاب و الگوی پیشرفت اسلامی اداره کند.

متن کامل قسمت اول مباحث این نشست را در ادامه بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد محمد صلی لله علیه و آله و سلم و عجّل فرجهم و اهلک عدوّهم من الجنّ و الأنس من الأولین و الآخرین.

خیر مقدم عرض می‌کنم خدمت دوستان گرامی که در جلسه تبیین برنامه‌های شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در سال 1395 در شهر قم شرکت فرموده‌اند. ان شاء الله امروز به سه سأله می‌پردازیم. مسأله اول، تحلیلی از شرائط امروز جامعه اسلامی و ابعاد تقابل آن با جامعه کفر است. در نکته دوم به صورت مختصر به مهمترین ویژگی کارشناس الگوی پیشرفت اسلامی در شرائط حاضر و البته در تمام دوران‌های آینده اشاره می‌کنیم. در مسأله سوم نیز به صورت عملیاتی برنامه‌های مرتبط با اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی را در سال 1395 بیان می‌کنیم.

بنده قبل از اینکه به موضوع اول بپردازم جلسه را به قرائت چند آیه از سوره مبارکه توبه متبرک می‌کنم. ابتدای آیاتی که خدمت شما عرض می‌کنم با این آیه شروع می‌شود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ. (آیه 38 سوره مبارکه توبه) این قسمت از سوره مبارکه توبه با سؤالی شروع شده که از مؤمنین پرسیده شده است. خدای متعال در این آیه از مؤمنین می‌پرسد -یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا- شما را چه شده است که -ما لَکُمْ- وقتی به شما گفته می‌شود: برای جهاد در راه خدا بی‌درنگ حرکت کنید، از خودتان سنگینی نشان داده و سرعت لازم را ندارید. سپس خدای متعال به ریشه این سنگینی اشاره می‌کند و می‌فرماید: أَرَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ؛ آیا حیات دنیا شما را راضی کرده است؟ اگر اینچنین است بدانید که فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ؛ چیزی که به آن راضی شده‌اید در روزگار آخرت چیز اندکی به حساب می‌آید و شما به چیز بزرگی راضی نشده‌اید. به هر حال این قسمت از سوره توبه با این سؤال شروع شده است.

خداوند این قضیه را در چند آیه می‌شکافد که عاقبت بی‌درنگ حرکت‌نکردن به سمت جهاد چیست. پس از آن دوباره همان بحث و توصیه را به مؤمنین می‌کند که شاهد بحث من نیز همینجاست؛ می‌فرماید: انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون (آیه 41 سوره مبارکه توبه) بعد از اینکه خدای متعال نکاتی را در دو آیه بیان می‌کند، دوباره می‌فرماید: انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً؛ حتی اگر شرائط شما، شرائط ثقال است و دلبستگی دارید، [حرکت کنید.] اگر خاطر شما باشد و توجه کرده باشید [در آیات قبل] فرمود: ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ. همان تعبیرِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ را در اینجا تکرار می‌کند و می‌فرماید: اگرچه می‌دانیم در دل‌های شما یک نوع رضایتی به دنیا وجود دارد ولی با این حال حرکت بکنید؛ انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً. اگر از دنیا دل بریدید حرکت بکنید و اگر به دنیا دل بستید نیز حرکت بکنید.

وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ؛ تمام اموال خود را وسیله جهاد قرار بدهید. وَ أَنْفُسِکُمْ؛ با جان‌های خودتان فی‏ سَبیلِ اللَّهِ جهاد بکنید. ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ؛ البته یک وقت فکر نکنید که اگر این کارها را انجام دادید بر سر خدا، پیامبر او و دستگاه ایمان منّتی دارید؛ بلکه این برای خود شما بهتر است. اگر با مال و جانتان در راه خدا حرکت کنید، ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون؛ البته اگر اهل فکر باشید بهتر بودنِ آن را متوجه می‌شوید ولی در غیر اینصورت اگر اهل فکر و تأمل نباشید، تصور می‌کنید که ضرر کرده‌اید.

سپس خدای متعال در آیه بعد احوال منافقین را شکافته و می‌فرماید: لَوْ کانَ عَرَضاً قَریباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوکَ؛ (آیه 42 سوره مبارکه توبه) عده‌ای نزد پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم آمده و می‌گویند: اگر سفر کوتاهی بود و منفعت آن نیز مشخص، ما از تو تبعیت می‌کردیم وَ لکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. ولی ای پیامبر! حالا که شما دارید به سفر پرمشقتی می‌روید، آنها قسم می‌خورند و می‌گویند: ما نمی‌توانیم بیاییم. احوال منافقین همواره اینگونه است و قضیه را مخفی می‌کنند؛ می‌گویند: نمی‌توانیم با شما حرکت بکنیم. سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ؛ به خداوند نیز قسم می‌خورند که لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا؛ اگر می‌توانستیم با شما خارج می‌شدیم ولی گرفتاری و مشغله کاری داشته و زمان نداریم. سپس می‌فرماید: یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ؛ همینکه اینها تفوّه به این حرف‌ها کردند، خود را هلاک نمودند؛ زیرا از آنها دو تخلف سر زده است؛ اول اینکه انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ که امر و دستور خدای متعال بوده است را نادیده گرفتند. ایراد دوم آنها این است که برای اینکار وجه می‌تراشند و این قضیه را توجیه می‌کنند. لذای خدای متعال می‌فرماید: یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ. سپس بلافاصله پس از آن در قسمت بعد از همین آیه، تأکید می‌کند که وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ؛ خدای متعال می‌داند که اینها دروغ می‌گویند. سپس آیه‌ای را خطاب به پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم می‌فرماید. شرائط در سپاه پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم بر هم ریخته است و شأن نزول این آیات، یکی از جهادهای پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم می‌باشد. "این گفت‌وگوها و اجازه‌خواستن‌ها و اینکه آقا! ما نمی‌توانیم" سپاه را از فکرکردن به جهاد واداشته و شایعه و گفت‌وگوها را به سمت قعود متمایل کرده است. در عوض اینکه محیط و شرائطی درست شود تا همه قصد جهاد کنند، با این حرف‌ها در دل همه تردید ایجاد شده است.

آنچه ابتدا به نظر می‌رسد این است که باید این افراد را از سپاه خارج بکنیم تا سپاه با افرادی که اهل جهاد و مبارزه هستند به سمت درگیری با دشمن حرکت بکند. پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم نیز همین کار را انتخاب کردند و به آنها اجازه دادند؛ زیرا انسان‌هایی هستند که اگر به جبهه بیایند دردِ سر درست می‌کنند. در این هنگام خدای متعال به پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم خود اعتراض می‌کند و می‌فرماید: عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ؛ (آیه 43 سوره مبارکه توبه) خداوند کار بر تو آسان کند! چرا به اینها اجازه دادی که از جبهه بروند!؟ با وجود اینکه پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم جبهه را از آدم‌هایی که دائماً ایراد می‌گیرند و جبهه را سست می‌کنند، خالی کرده است و با این کار می‌خواهد جبهه را برای جهاد، یک‌دست بکند؛ ولی خدای متعال به این کار او ایراد گرفته و می‌فرماید: عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ؛ چرا شما به اینها اذن دادید که از جبهه بیرون بروند؟ خداوند علت این اعتراض را ذکر می‌کند؛ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبین؛ اگر شما به اینها اجازه نمی‌دادید، کذبِ ادعایی که کرده بودند -مبنی بر اینکه ما اهل خداپرستی هستیم- واضح می‌شد و تو در ادامه حکومت خود به مشکل نمی‌خوردی؛ یعنی درست است که الآن جبهه را یک‌دست کرده‌ای ولی یک روز، از این جبهه باز می‌گردی و اینها دوباره در مدینه و مرکز حکومت تو قرار داشته و وانمود می‌کنند که انسان‌هایِ اهل جهادی هستند. این آیه می‌فرماید: عَفَا اللَّهُ عَنْکَ؛ خدا شرائط بعد از جهاد را -که شما از جهاد برمی‌گردید- بر شما آسان کند و عوارض آن را از تو بردارد. خدا تو را عفو کند؛ زیرا آنها دوباره برای تو دردِ سر درست می‌کنند. گویا خدای متعال اینگونه می‌فرماید: اگر شما تحمل می‌کردید، هدف شما نیز به دست می‌آمد؛ زیرا اگر آنها می‌دیدند که قضیه جدی است، خودشان جبهه را ترک می‌کردند؛ ولی در شرائطی جبهه را ترک می‌کردند که حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبین؛ واضح می‌شد چه کسی راست و چه کسی دروغ می‌گوید. در واقع خدا به پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم خود می‌گوید: شما زود اجازه دادید که آنها از جبهه بروند. اگر صبر می‌کردی، هم جبهه‌ی شما یک دست می‌شد و هم بعد از جنگ -که باز می‌گشتی- برای تو دردِ سر درست نمی‌کردند.

سپس خدای متعال در آیه بعد می‌فرماید: لا یَسْتَأْذِنُکَ‏ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ؛ (آیه 44 سوره مبارکه توبه) کسانی که به خدا و پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم ایمان دارند، از تو اجازه و اذن خروج از جبهه نمی‌گیرند. این، ویژگی اصلی مؤمنین است که هیچ‌وقت و در هیچ شرائطی اذن نمی‌گیرند تا از جبهه خارج شوند. أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالْمُتَّقین؛ زیرا می‌خواهند با اموال و انفسِ خودشان مجاهده بکنند. وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالْمُتَّقین؛ خداوند نیز این طائفه را خوب می‌شناسد. سپس می‌فرماید: إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ؛ کسانی اذن خروج از جبهه می‌گیرند که ایمان به خدا و پیامبر او ندارند. وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ؛ قلب‌های آنها نیز پر از شکّ و تردید است. فَهُمْ فی‏ رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُون؛ در شکّ خودشان مردّد هستند و اصلاً برای آنها روشن نشده است که می‌خواهند چه کاری انجام بدهند. سپس خداوند متعال مطالب خود را ادامه می‌دهد.

سوره توبه در نوع خودش با شرائط امروز ما سازگار است؛ این سوره راجع به مواقعی است که پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم می‌خواهند به جهاد بروند؛ برخی از آیات آن، احوال کفّار و برخی از آیات آن احوال منافقین را بیان می‌کند و برخی دیگر نیز توصیه‌هایی به پیامبر محمد صلی لله علیه و آله و سلم است که چگونه با منافقین مدارا نموده و آنها را مدیریت بکند. آیه‌ی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ، جزء همین آیات است. به هر حال در شرائطی مانند شرائط ما -که در مجاهده‌ی جهانی اسلام و کفر قرار داریم- گویا آیات این سوره هم‌اکنون نازل شده‌اند و با افرادی که در اطراف ما هستند تطابق دارند. به هر حال عرض اولِ من -که نمی‌دانم آیا توانستم با خواندن بخشی از این آیات این سوره آن را به دوستان منتقل بکنم- این است که ما، یا دل‌بستگی داریم یا سبک‌بالیم. ولی در هر دو صورت باید بدانیم که دستور به جهاد داریم، انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً. اگر دل‌بستگی داریم سخت‌تر می‌شود ولی اگر سبک‌بالیم و قبلاً تزکیه شده‌ایم، کار راحت‌تر است. ولی به هر حال شرائط، شرائطی است که ما مجبوریم مقابل جبهه‌ی ضد انقلاب درونی نیز قیام بکنیم؛ کسانی در درون نظام هستند که تفکرات انقلاب را قبول ندارند؛ اگرچه در ظاهر ابراز می‌کنند که به آرمان‌های نظام وفادار هستند. شرائط فعلی با شرائط این سوره هماهنگ است. بالآخره ما هم باید قیام بکنیم و بطلان نظریات این جبهه را برای مردم و برخی از خواص واضح بکنیم تا ان شاء الله در این درگیریِ جهانی یک گام به نفع جبهه ایمان برداشته باشیم. این، عرض اول بنده است. درگیری فعلی، نیازمند یک جهاد دائمی با اموال و انفس است که ان شاء الله باید همه ما به این آیات نورانی تمسک بجوئیم.

مقداری راجع به اینکه جبهه در چه شرائطی قرار دارد نیز صحبت بکنم. در یک کلمه، در شرائط حاضر -یعنی در سال 1395 که در آن قرار داریم- موضوع درگیری ما بر روی اداره کشور است؛ یعنی در حال حاضر اختلاف‌نظری در مورد چگونگی اداره کشور وجود دارد؛ این، موضوع درگیری‌ای است که در جامعه ما جریان دارد. همانطور که مکرّر در ادبیات انقلاب بحث شده و رهبری معظم انقلاب نیز به آن اشاره کرد‌ه‌اند، عده‌ای می‌خواهند کشور را به گونه‌ای اداره بکنند که در مدل پیشنهادی آنها چند چیز نادیده گرفته شده است.

مورد اول، ناکارآمدی‌ها و عداوت‌های نظام استکبار می‌باشد که نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال وقتی دوستان پیشنهاد می‌کنند که ما باید مسائل اقتصادی را از طریق سرمایه‌گذاری خارجی حل بکنیم؛ به شکل عجیبی راجع به این مطلب سکوت می‌کنند که در حال حاضر نظام اقتصادی در دست یهودیان و صهیونیست‌هاست، این حقیقت نادیده گرفته می‌شود. این، یکی از ویژگی‌هایی است که در تئوری‌های دوستان کاملاً ملموس است. وقتی شما به تمام شرکت‌ها و کارتل‌های بزرگ اقتصادی دنیا نگاه می‌کنید، می‌فهمید که سرمایه‌ی بخش عظیمی از این کارتل‌ها و شرکت‌های بزرگ اقتصادی به یهودی‌هایِ نام‌ونشان‌دارِ دنیا متعلق است. اگر شما از ورود سرمایه‌گذاری خارجی به کشور صحبت می‌کنید، باید محاسبه کنید که چند درصد از سرمایه‌هایِ شناور دنیا، متعلق به این مجموعه است و آنها با شروطِ اعتقادی و ایدئولوژیک، در کشور شما سرمایه‌گذاری می‌کنند. پس یکی از واقعیت‌هایی که این جریان نادیده می‌گیرد این است که اصلاً ماهیت نظام استکباری را بحث نمی‌کند. دقت کنید که بنده به این جریان اشکال سیاسی نکردم؛ بلکه یک واقعیت بیرونی را مورد بحث قرار دادم؛ من در مقام جدال احسن قرار گرفته و می‌گویم: ما قبول می‌کنیم که می‌توانیم با سرمایه‌گذاری خارجی مشکلات اقتصادی کشورمان را حل کنیم ولی باید بحث کنیم که چه میزان از سرمایه‌های خارجی، سرمایه‌های بی‌طرف بوده و مربوط به انسان‌هایی هستند که حاضرند در همه‌جا سرمایه‌گذاری بکنند. بخش عظیمی از سرمایه‌های خارجی برای شرکت‌های یهودی و صهیونیستی است که نام‌ونشان آنها واضح بوده و در فعالیت‌های‌شان نیز هیچ نوع مخفی‌کاری‌ای وجود ندارد. این، یک نکته است که دوستان در مدل پیشنهادی خود برای اداره کشور آن را نادیده می‌گیرند.

نکته دیگری که در تصمیمات دوستان نادیده گرفته می‌شود این است که کارآمدی‌های انقلاب در بخش‌های مختلف، تحقیر و بعضاً نادیده گرفته می‌شود. به هر حال بعد از گذشت حدود 4 دهه از انقلاب اسلامی، تفکر نظام‌سازی اجتماعیِ مبتنی بر اسلام -که امام راحل عظیم‌الشأن آن را بحث کردند و بنیاد نهادند- در حوزه امنیت، ایران را به یکی از امن‌ترین کشورهای دنیا و به نظر امن‌ترین کشور دنیا تبدیل کرده است. به عنوان مثال انقلاب اسلامی توانسته است با جذابیتِ مباحثی که مطرح می‌کند حداقل بخشی از منطقه را مجذوب خود بکند. ولی این، مسأله نیز نادیده گرفته می‌شود. پس در دعوایی که در کشور ما وجود دارد، یکی از نگاه‌های اداره کشور -که ما از آن ذیل نگاه توسعه غربی یاد می‌کنیم و دولت یازدهم را توسعه‌گراترین دولت جمهوری اسلامی می‌دانیم- دو واقعیت را نادیده می‌گیرد؛ هم ناکارآمدی‌های نظام استکباری را نادیده می‌گیرد -که نتوانسته‌ عدالت را محقق کند، تمام جنگ‌هایِ جهانی را ایجاد نموده و ایدئولوژیک رفتار می‌کند- و هم در درون نیز کارآمدی‌هایِ ایجاد شده را تحقیر کرده و اجازه نمی‌دهد تا راجع به آنها بحث تفصیلی صورت بگیرد و با این بهانه "که در انقلاب، تندروی وجود داشته است" مسیر بحث را به گونه‌ای هدایت می‌کند تا ما راجع به گذشته‌ی پرافتخار انقلاب‌مان صحبت نکنیم. البته خدای متعال نیز حوادثی را پیش می‌آورد که اجازه نمی‌دهد کارآمدی‌های انقلاب نادیده گرفته بشود. به عنوان مثال در یک محاسبه‌ی غلط، داعش و تفکر داعشی و وهابیت، مورد حمایت اسرائیل، آمریکا و اروپا قرار می‌گیرد و منطقه ناامن می‌شود. در نتیجه‌ی این شرایط به صورت طبیعی در ذهن مردم نظام مقایسه‌ای میان وضعیت امنیت در منطقه و وضعیت امنیت در ایران شکل می‌گیرد. این نظام مقایسه نیز به قدری واضح است که مردم متوجه می‌شوند چرا ایران، امن است. ولی به هر حال دوستان نمی‌خواهند این مباحث را مورد بحث قرار دهند. هیچ یک از آنها بحث نمی‌کنند که علّت امنیت در ایران، تئوری بسیج است. احتمالاً این مسأله را مطرح نمی‌‌کنند تا ما نگوییم: چون در حوزه امنیت موفق بوده‌ایم، در حوزه اقتصاد نیز می‌توانیم این کارآمدی را تکرار بکنیم. این، یک نگاه است و به نظر من مشکل اصلی این نگاه، آن است که واقعیت‌ها را نمی‌بیند. من در مقام شمردن واقعیت‌هایی که جریان توسعه‌گرا آنها را نادیده می‌گیرد نیستم؛ بلکه نمونه‌هایی را برشمردم که این جریان آنها را نادیده می‌گیرد. این، یک نگاه می‌باشد که پیش‌روی ما قرار دارد. حرف اصلی من این است که وقتی تفکری می‌خواهد کشوری را به پیشرفت و توسعه برساند؛ اگر واقعیت‌ها را نادیده بگیرد، یک توهم و تخیّل خواهد بود و بعدها نیز برای همه معلوم می‌شود که امکان اداره کشور با این تفکر وجود ندارد.

مثال‌های معروفی در مورد محاسبات غلطی که جریان توسعه‌گرا در کشور انجام می‌دهد وجود دارد. به عنوان مثال دوستان می‌گویند: ما در اثر مذاکراتِ منجر به برجام، توانسته‌ایم با افزایش هفت‌صد یا هشت‌صد هزار بشکه‌ای فروش نفت، فروشِ نفت ایران را از تقریباً یک میلیون بشکه به نزدیک دو میلیون بشکه برسانیم. چرا ما نفت می‌فروشیم؟ برای اینکه پول بیشتری به دست آوریم. همین دیشب مسئول ستاد کمیسیون برجام، در تلویزیون همین مطلب را به عنوان یک دست‌آورد بیان می‌کرد که ما در برجام به آن دست پیدا کرده‌ایم. اما همین مسؤل محترم و سایر کارشناسان، بحث نکرده‌اند که چرا قیمت نفت از حدود صد‌دلار و یا بالاتر از آن، به حدود بیست‌دلار کاهش پیدا کرده‌ است؟! در چنین شرائطی درآمدی که با فروش چهار میلیون بشکه نفت به قیمت بیست‌دلار برای کشور به دست می‌آید، با درآمدی که با فروش یک میلیون بشکه به قیمت 100 دلار حاصل می‌شود، برابر خواهد بود. همانطور که عرض کردم محاسبات غلط و ندیدن واقعیت‌ها، مصادیق بسیاری دارد.

مورد دیگری که در این جریان به وضوح می‌توان آن را دید این است که دوستان می‌گویند: ما با مذاکرات هسته‌ای، تحریم‌های مربوط به هسته‌ای را برداشته و لغو می‌کنیم؛ اما اتفاقی که در عمل رخ می‌دهد این است که آنها واقعیتِ درهم‌تنیده‌‌بودن تحریم‌ها را ندیده‌اند. توضیح بیشتر آنکه در مبادلات اقتصادی، عوامل مؤثر بر یک تجارت خوب، یک، دو و یا سه متغیّرِ خوب نیست؛ بلکه تجارت، یک پدیده‌ی چندمتغیّری است و اگر شما بخواهید آن را رونق بدهید باید به عنوان مثال به 10 یا 15 متغیّرِ مختلف توجه کنید. برخی از عواملِ مؤثر بر رونق تجارتِ ایران، عواملی‌ بودند که در تحریم‌های هسته‌ای به آن‌ها‌ توجه شده بود؛ اما برخی دیگر از این عوامل، عواملی بودند که تحریم‌های اولیه، بر سر راه آنها مانع ایجاد کرده بود. اگر هدف شما از برداشتن تحریم‌های هسته‌ای، رونق تجارت بوده است؛ باید این واقعیت را مدنظر قرار می‌دادید که تحریم‌ها، چندلایه هستند. به عنوان مثال سه مورد از عوامل مؤثر بر رونق تجارت، به تحریم‌های هسته‌ای وابسته است ولی سه مورد دیگر به تحریم‌های اولیه مرتبط می‌باشد. اگر شما این واقعیت را می‌دید، در نوشتنِ سند برجام فقط راضی نمی‌شدید که تحریم‌های مربوط به مسأله هسته‌ای برداشته شود؛ بلکه قطعاً تأکید می‌کردید که تحریم‌های اولیه نیز برداشته شوند. دوستان، واقعیت درهم‌تنیده‌بودنِ تحریم‌ها را مشاهده نکرده بودند و لذا بر روی کاغذ نوشته‌اند که تحریم‎‌ها برداشته شد؛ اما با اینکه غرض از مذاکرات، ایجاد رونق تجاری بود، رونق تجاری ایجاد نشده است. در حال حاضر نمی‌خواهم این مسأله را بحث کنم ولی به نظر من مهم‌ترین اشکال برجام این است که وزارت امور خارجه، بانک مرکزی و مجموع تیم مذاکره‌کننده، درهم‌تنیده‌بودنِ نظام تحریمیِ ایران را نادیده گرفته‌اند. لذا تحریم‌ها مانند تار عنکبوتی هستند که بخشی از آنها را بر روی کاغذ برداشته‌اند ولی بخش دیگرِ آن، کماکان پا بر جاست. به عنوان مثال منتقدینِ برجام بیان می‌کردند که مثلاً فلان شرکت یا فلان بانک بزرگ اروپایی، سالانه 10 دلار در با آمریکا مبادله‌ تجاری دارد و در صورت برداشته‌شدن تمام تحریم‌ها، تمام مبادله‌ تجاری آنها با ایران، 2 دلار خواهد بود. پیداست که آنها به خاطر 2 دلار سود، از 10 دلار سودی که از مبادله با آمریکا به دست می‌آورند دست نمی‌کشند؛ لذا گرچه بر روی کاغذ مانعی برای مبادله با این شرکت وجود ندارد اما آمریکا گفته است: در صورتی که شما مبادله‌ی 2دلاری خود را با ایران انجام دهید، من نیز مبادله‌ی 10دلاری خودم را با شما انجام نمی‌دهم یا شرایط آن را سخت‌تر می‌کنم. پیداست که این شرکت با شما وارد مبادله نمی‌شود ولی دوستان این واقعیت‌ها را نادیده گرفته‌اند. من در یک جمله می‌خواهم عرض کنم که؛ بنده امروز بحثی را مطرح کردم که ان شاء الله در طول سال 1395 آن را پیگیری خواهم کرد. درگیریِ حال حاضر کشور بر روی نحوه اداره کشور است و مهم‌ترین اشکالِ وارد به مدلِ پیشنهادیِ دوستان برای نحوه‌ اداره‌ کشور این است که واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند و هر تحلیل فکری و مدل ذهنی‌ای که واقعیت‌ها را نادیده بگیرد، به همان مقدار که واقعیت‌ها را نادیده بگیرد، توهّمی و غیرکاربردی خواهد بود.

اشکالات ما به نگاه توسعه‌گرا، اشکالات چندلایه‌ای است؛ اما بنده ترجیح می‌دهم که در سال 1395 در این تقابلی که پیش‌رو داریم به لایه‌ی‌ آخرِ اشکالات بپردازم؛ یعنی به عدم قدرتِ مدل‌های توسعه در حوزه‌ پردازش و عملیات اشاره خواهم کرد. گاهی شما می‌گویید: فلان مدلِ پیشنهاد شده برای اداره‌‌ی کشور با فلان اصلِ اعتقادیِ ما در تعارض است. به عنوان مثال توسعه، منجر به اقامه‌ وجه نمی‌شود. ما طبق آیه‌ی‌ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً (آیه 30 سوره مبارکه روم) دستور داریم که دائماً اقامه‌ وجه بکنیم. اقامه‌ وجه به چه معناست؟ یعنی از تمام ابعاد فطرت، مسیر ترجمه‌ای را به سمت توحید باز کنیم. گاهی شخصی شروع به صحبت پیرامون توحید ‌کرده و آن را به صورت نظری بحث می‌کند، مانند برخی از کتب عرفانی موجود که مقامات توحیدی را بحث می‌کنند. اما گاهی از مسأله اقتصاد و معیشت -که یک موضوع غیر قابل حذف از شخصیتِ فرد است- مسیر و ترجمه‌ای را به سمت توحید انجام می‌دهد. از مسیر خانواده و زندگی مشترک و یا مسیر علم نیز ترجمه‌ای را به سمت توحید انجام می‌دهد. خلاصه هر موضوع جهت‌سازی که تصور کنید را به توحید ترجمه می‌کند. این، اقامه وجه است. شما می‌گویید اقامه وجه -فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً- یعنی از تمام ابعاد فطرت خود برای خداوند سجده کنید. اگر شما دارای معیشت، شهوت و غریزه‌ جنسی می‌باشید و یا نیازمند علم و آگاهی هستید، سعی کنید از تمام این امور، خداپرستی را متولد کنید. در هر یک از ابعاد فطرت و شخصیت، سعی می‌کنید که مسیری را به سمت توحید باز کنید. گاهی اوقات شما اینگونه نگاه می‌کنید و می‌گویید: اگر پیرامون اقتصاد جامعه بحث می‌کنیم باید از این اقتصاد، مسیر توحید را استنباط بکنیم؛ یعنی به وسیله‌ اقتصاد و استفاده از احکامی مانند وقف، قصد افزایشِ درک از توحید را داریم؛ وقتی شما وقف را در جامعه گسترش می‌دهید در واقع بیان می‌کنید که از اتکال علی الله، تجمیع سرمایه نیز حاصل شود. در یکی از جلسات عرض کردم که حضرت امام رحمة الله علیه با فتح مبارک لانه‌ جاسوسی، انقلاب را در همان سال‌های اول مقابل نظام استکبار تعریف کردند. این تقابل، موجب رشد انقلاب و تضعیف استکبار شد و تمام کسانی که به صورت مادی فکر می‌کردند در اثر این تقابل، متوجه شدند که دست خداوند در عالم باز است؛ زیرا در غیر اینصورت یک کشور ضعیف نباید در مقابل یک کشور قوی دوام بیاورد. حضرت امام رحمة الله علیه از موضوع‌ روابط بین‌الملل، خدا پرستی را در جهان جا انداختند. البته برخی می‌خواهند بگویند که این نوع از توحید، از اسفار اربعه پیدا شده است ولی من متوجه نمی‌شوم که اینها با یکدیگر چه نسبتی دارند؟ خیر؛ روابط بین‌الملل، یک موضوع جهت‌ساز است و امام رحمة الله علیه از طریق آن، ارتقا توحید را در عالم ایجاد کردند. از اقتصاد و نهاد خانواده نیز می‌توان به ارتقا توحید دست یافت. گاهی اوقات شما می‌گویید: خدای متعال به ما دستور داده است که فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً؛ اقامه وجه بکنید و در تمام ابعاد وجودی خودتان به سمت دین و خداپرستی بروید. با توجه به این مطالب ما می‌گوییم: مدل توسعه چنین قدرتی را ندارد. گاهی اوقات اینگونه بحث می‌کنیم. ولی امسال کمتر به این نوع از اشکالات می‌پردازیم که الگوی توسعه غربی منجر به اقامه وجه نمی‌شود و وقتی شما الگوی توسعه غربی را در جامعه ایجاد می‌کنید مجبور هستید که عرفان نظری را تدریس کنید. من با اینکه سال‌ها راجع به عرفان نظری فکر کردم ولی هنوز نفهمیدم که عرفان نظری چه ارتباطی با توحید دارد. اگرچه گفته می‌شود که عرفان نظری، توحید را تبیین می‌کند. ولی وقتی به صورت نظری راجع به توحید بحث می‌کنیم، توحید تبیّن پیدا نمی‌کند. توحید، یک راه تبیّن دارد که اقامه وجه است و به تعبیر ما در نقشه راه، تبیّن توحید از طریق ترجمه جهت‌سازها به جهت حاصل می‌شود. وقتی شما تمام جهت‌سازها را به جهت توحید ترجمه کردید، توحید حتی تا دل آفریقا نیز تبلور، تبیّن و تبرّز پیدا می‌کند؛ وقتی عده‌ای می‌خواهند امام خمینی رحمة الله علیه را معرفی کنند می‌گویند ایشان عارف بودند. ولی باید بدانیم که این امر به دلیل خواندن اسفار و عرفان‌های نظری نبوده است؛ بلکه به دلیل نحوه مدیریتی است که امام رحمة الله علیه در حوزه روابط بین‌الملل با نظام استکباری تعریف کردند. این باعث شد که خداپرستی در عالم گسترش پیدا بکند. امام رحمة الله علیه در 10 حوزه نظام‌سازی کردند و ما باید در مراحل بعد این کار را در حوزه‌های بیشتری انجام بدهیم. عرض بنده این است که گاهی وقت‌ها شما می‌گویید: مدل توسعه غربی به این دلیل اشکال دارد که از آن اقامه وجه بیرون نمی‌آید. بنده عرض می‌کنم حتی اگر از این اشکالات صرف‌نظر کرده و بسته‌ی اشکالات خود را بر روی نادیده‌گرفتن واقعیت‌هایی که مدل توسعه غربی به آن توجه نمی‌کند متمرکز کنید؛ می‌توانید غلبه گفتمانی به دست آورید.

بنده چند مورد از این واقعیت‌ها را عرض کردم و حالا صریح‌تر سؤال می‌پرسم. سؤال ما این است که چرا همواره در زمان دولت‌های توسعه‌گرا قیمت نفت به شکل عجیبی تنزّل پیدا می‌کند؟ چرا در زمان دولت‌های توسعه‌گرا احترام پاسپورت ایران و مکانیز‌م‌های ویزائی و کنسولی ایران تضعیف می‌شود؟ چرا این اتفاقات رخ می‌دهد؟ در دولت اصلاحات نیز همین اتفاقات افتاد. اینها سؤالاتی است که می‌توان پرسید و از دل آنها نتیجه گرفت که واقعیات نادیده گرفته شده است. چرا با تمام تلاش‌ها و کوتاه‌آمدن‌های شما، سطح دشمنیِ دشمن نسبت به ایرانی‌ها افزایش پیدا کرده است؟ آیا واقعاً الآن کسی می‌تواند بگوید که قبل از برجام نسبت به بعد از برجام ناامن‌تر بودیم؟! الآن با روی کارآمدن این دولت، امنیت مردم ایران نیز به چالش کشیده شده است. تفکرات توسعه‌گرا، زیرساخت‌های امنیت ملی را به چالش می‌کشند. امثال این واقعیت‌ها وجود دارد؛ چرا چرخ سانتریفیوژها و چرخ صنعت ایران نمی‌چرخد و سرعت چرخش آن بسیار کندتر از دوره قبل شده است؟ مگر قرار نبود که سانتریفیوژها و چرخ صنعت بچرخند؟ چرا این گزاره محقق نشد؟! واقعیت‌هایی که وجود دارد را می‌توان بحث کرد. ان شاء الله ما این خط را پیگیری خواهیم کرد. عرض بنده این است که؛ در دعوایی که در کشور ما وجود دارد، تفکر الگوی پیشرفت اسلامی و انقلاب اسلامی، واقعیت‌ها را جدی‌تر می‌گیرد ولی تفکر توسعه غربی حتی واقعیت‌ها را نیز نادیده می‌گیرد. به عنوان جمله آخر این قسمت از عرائض خود عرض می‌کنم که؛ مهمترین فائده‌ای که دوستان می‌خواهند برای برجام -که میوه سیاست‌ خارجی توسعه‌گراست- بشمارند، گسترش سرمایه‌گذرای خارجی در ایران است. اگر دوستانِ کارشناس که در تیم مذاکره‌کننده وجود داشتند به این مسأله به صورت جدی‌تر توجه می‌کردند که چه میزان از سرمایه در گردش دنیا -یک عدد خاصی دارد که الآن نمی‌خواهم آن را ذکر کنم- مربوط به شرکت‌های صیهونیستی است؛ رونق اقتصادی را به این میزان به سرمایه‌گذاری خارجی گره نمی‌زدند تا پس از آن نیز سرمایه‌گذاری خارجی را به رفع سوئیفت و مکانیز‌م‌های پولی-مالی‌ای که در دنیا وجود دارد، وابسته کنند و امروز به این نتیجه برسیم که چون تحریم‌ها چند لایه است، نمی‌توانیم از آنها استفاده بکنیم. چرا ما این نکته را عرض می‌کنم؛ زیرا سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در دوران پسابرجام می‌گوید: من رشد 8 درصدی اقتصاد را هدف گرفته‌ام و در سال 95 نیز باید به رشد 5 درصدی اقتصادی برسیم. مهمترین عاملی که برای رشد اقتصادی پیشنهاد می‌کنند نیز سرمایه‌گذاری خارجی است. شما می‌دانید که برای محاسبه رشد تولید ناخالص ملی، رشد سه بخشِ خدمات، کشاورزی و صنعت را محاسبه می‌کنند. حال اگر قرار است این رشد به 8 درصد برسد، بیشترین امید آنها معطوف به بخش صنعت است و بخش صنعت نیز نیازمند بروزشدن تکنولوژی می‌باشد -یعنی با تکنولوژی‌های موجود، بخش صنعت بیش از 2 یا 3 درصد رشد نخواهد کرد- و تکنولوژی و سرمایه مورد نیاز آن در خارج از کشور وجود دارد. به عبارت بهتر همین حالا که دوستان می‌گویند: رشد اقتصادیِ ایران در سال 94، 0.7 درصد بوده است؛ باید بدانیم که این رشد به بخش صنعت و خدمات مربوط نیست؛ زیرا بخش صنعت در سال 94 به دلیل همین محاسبات غلط، رشد منفی داشته است؛ رشد کشاورزی ما کمی بالا بوده است که در تجمیعِ بخش صنعت، خدمات و کشاورزی، به 0.7 درصد رشد رسیده‌ایم. من با این عرائض خود می‌خواهم بگویم: نگران اقدام و عمل در سال اقتصاد مقاومتی هستم. روشی که آنها برای اقتصاد مقاومتی می‌دهند از طریق سرمایه‌گذاری خارجی است. دیشب رئیس ستاد برجام می‌گفت: ما به صورت ایمیلی در حال فشارآوردن به آمریکا هستیم که موانع سرمایه‌گذاری در ایران را بردارد. می‌توان پیشاپیش نتیجه گرفت که سالِ "اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل" نیز به دلیل محاسبات غلط جریان توسعه‌گرا به چالش کشیده می‌شود. ان شاء الله این در ذهن دوستان ثبت شود که موضوع مباحث ما در سال 95، مقایسه‌ی پیشنهادها و مدل‌های جریان توسعه‌گرا با پیشنهادها و مدل‌های جریان انقلاب اسلامی و الگوی پیشرفت می‌باشد. پایه سؤالی که ما به آن توجه کرده و آن را پایه بحث خود قرار خواهیم داد تا ناکارمدی توسعه غربی را اثبات نموده و به سمت بحث الگوی پیشرفت اسلامی حرکت کنیم، این است که الگوهای دو طرف به چه میزان واقعیت‌ها را در نظر می‌گیرند؛ یعنی دیدن واقعیت‌ها، در مباحث پرورشی‌ای که در سال 1395 برای الگوی پیشرفت اسلامی دنبال می‌کنیم، پایه سؤال است.

و صلی الله علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم محمد صلی لله علیه و آله و سلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم: چهار برنامه مدرسه فقهی هدایت به شرح زیر است:
الف: معرفی سند جهانی اولویت های تمدنی ۱۲ گانه( جایگزین سند توسعه پایدار ۲۰۳۰)
الف: راه اندازی مدارس چابک تبلیغی در مساجد اعظم شهر
ب: معرفی دو فهرست مفهومی برای نظام سازی در قالب نمایشگاه تخصصی
ج: طراحی و ساخت محله امید ( اولین نمونه سازی کامل تمدنی)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه