بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از انتشار گفتگوی دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت با روزنامه شهرآرا در باره مفهوم مدیریت شهری با زاویه دید الگوی پیشرفت اسلامی–که در حاشیه برگزاری همایش مقاومت در افق فقاهت انجام شد- دو مطلب در بررسی این مصاحبه منتشر گردید.
مطلب اول توسط آقای مهدی ابراهیمی-رئیس شورای اجتماعی محلات شهرداری مشهد- در تأیید دیدگاه ایشان و مطلب دوم توسط آقای مهدی برادران-معاون سابق برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد- در نقد دیگاه ایشان بود. در پاسخ به مطالب جناب آقای برادران مطالبی را معروض می دارم؛ که البته اگر ایشان با تأمل بیشتری این گفتگو را مطالعه می فرمودند نیاز به این توضیحات کمتر می شد.
در مجموع مطالب ایشان شامل سه بخش است. مطلب اول شامل نصایحی است که به صورت پراکنده مطرح کرده اند و علی القائده، نصیحت و خیر خواهی را باید استماع کرد. مطلب دوم ایشان درباره استنادات مباحث حجت الاسلام کشوری به بیانات آیت الله امام خامنه ای درباره دوگانه توسعه و پیشرفت است که؛ تشخیص درستی و یا نادرستی این استنادات را می توان با رجوع به مجموعه بیانات رهبری را در این باره فهمید؛ ولی دسته سوم مطالب ایشان به نقد متن اصلی مصاحبه-یعنی تعریف نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی از مدیریت شهری- بازگشت دارد؛ که مع الاسف در این بخش به صورت تقطیع شده بخش هائی از متن مورد نقد قرار گرفته است.
به عنوان مثال ایشان در بخشی از یادداشت خود چنین آورده اند: اما دغدغهای که باعث شد که در خصوص آن نکاتی عرض کنم مربوط به حوزه تخصصی اینجانب یعنی برنامهریزی و مدیریت شهری است . آنجا که پس از انتقادات پراکنده جناب کشوری به مدیریت شهری؛ خبرنگار شهرآرا میپرسد "که حال چه باید کرد؟ اگر بخواهیم مسایل را حل کنیم باید به سمت تعریف اثباتی از شهر اسلامی برویم. اگر تعریفی از شهر اسلامی نداشته باشیم در بهترین وضعیت تبدیل میشویم به منتقد محض، چون نظریه نداریم، مجبوریم فقط انتقاد کنیم." پاسخ میدهند: "در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ارکان شهرسازی اسلامی را تعریف کردیم." سپس به مدیریت محلهمحور اشاره میکنند که تیتر اول مصاحبه شده است. ضمن تأیید الگو مدیریت محلهمحور باید یادآور گردید......
همانطور که ملاحظه می فرمائید ایشان به کمتر از یک خط از متن مصاحبه استناد می کنند و در ادامه اظهار می دارند مسئله محله محوری در محافل علمی و اجرائی سابقه طرح دارد و مسئله تازه ای نیست...... اگر ایشان فقط یک خط جلوتر-آنجا که محله به محل تأمین سبد نیازهای خانوارتعریف شده است- را می خواندند ادعا نمی کردند که بحث پیشنهادی در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی در محافل علمی غربی سابقه دارد و عجب اینکه ایشان تعریف خاصی از محله -که در این گفتگو از آن بحث شده است -را نادیده گرفته اند!!
در این مصاحبه در باره تعریف محله این چنین آمده است: در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ارکان شهرسازی اسلامی را بحث کرده ایم. مدیریت شهر اسلامی از نظر ما محله محور است؛ یعنی شهر به نظامی از محلات تفکیک می شود و مدیریت متمرکز را در شهر نمیپذیریم. محله هم به محل ارائه خدمات به خانوار تعریف می شود. سبد نیاز های اقتصادی ، آموزشی، امنیتی ، روانی ، تفریحیِ خانوار باید در محله عرضه شود. این اساس کار در مدیریت شهری می باشد. اولین فایده این مدل، کاهش سفرهای درون شهری است. اگر شما به سمت درست کردن محله بروید دومین فائده اش این است که تَعَرُّفْ بالا میرود؛ یعنی چون سعی میشود تمام خدمات در محله ارائه بشود افراد نسبت به هم آشناتر میشوند و به همین دلیل خودکنترلی ایجاد میشود. با محله محوری تَعَرُّفْ زیاد میشود وتَعَرُّفْ امنیت و دهها آثار خوب دیگر را بالا میبرد. اگر بخواهیم این کار را اجرایی کنیم باید در گام اول آنچه از نیازهای خانوار که امکانش هست را در محله ارائه دهیم و بعد برای بقیه نیازها زیر ساخت ایجاد کنیم. الان درست است که صنایعی داریم که باید بیرون شهر باشد ولی مثلا تحصیل فرزند را میشود در محله نگه داشت. با همین کارها چقدر هزینه خانوار کاهش پیدا میکند؟ تقویت زیر ساخت ها و رویه های مرتبط با محله محوری پیشنهاد "اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی"می باشد.
همانطور که ملاحظه می فرمائید: جناب برادران به تعریف خاصی که از محله و خانواده مد نظر مفاهیم اسلامی است توجه نکرده اند و به این نتیجه رسیده اند که میان محله تعریف شده در الگوی پیشرفت اسلامی و محله تعریف شده در بخشی از مطالعات شهری موجود تفاوتی وجود ندارد. محله در تعریف اسلامی در حکم چتر حمایتی برای تقویت نهاد خانواده و روابط و عواطف موجود در آن محسوب می شود؛ در حالی که مدیریت محله محوری و حکومت های محلی بر محور حل چالش های حکومتی و اجتماعی ناشی از توسعه پیشنهاد شده است.
ایشان در قسمت دیگری از مباحث خود مطرح کرده اند: در خصوص فنآوری و دولت الکترونیک واضح است تکنولوژی نقش ابزاری دارد.......
درباره این بخش از اظهارات ایشان نیز فقط باید بگویم در خود غرب هم ابزار انگاری تکنولوژی نوعی ساده لوحی محسوب می شود و بسیاری معترفند که استفاده از تکنولوژی آثار مخرب فرهنگی خود را به روابط اجتماعی تحمیل می کند. جناب آقای برادران کاش حداقل پدیدار شناسانه-که البته این نگاه غربی هم معیوب است-تکنولوژی را بررسی می کردند تا آثار منفی اسمارت سیتی ها را اینگونه انکار نکنند.
امیدوارم در جلسات آتی الگوی پیشرفت اسلامی در شهر مشهد ایشان را ملاقات نمایم.
ابوالفضل آریان پور - طلبه مدرسه علمیه مروی تهران
28 رمضان المبارک1436
مصادف با 24تیرماه 1394
در مورد سایر ارکان شهر اسلامی هم تحقیقی انجام شده؟ (سایر ویژگیها به جز خانواده محوری و محله محوری) و اگر انجام شده از کجا قابل دریافت است؟
موفق باشید